- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۰۳
- بازدید: ۶۴۳۱
- شماره مطلب: ۲۱۲۰
-
چاپ
از مشهد الرضا به سوی کربلا
اول تو را، خدای کریمان ! تو را سپاس
آخر تو را رحیمِ رحیمان تو را سپاس
اینک زبان بنده نوازی گشودهای
کَلِّمنی ای خدای کلیمان تو را سپاس
با من سخن بگوی، که لبیک گویَمَت
ای ذکر تو مدیحۀ ایمان تو را سپاس
یا ربی العظیم تو را شکر میکنم
ای خالقِ وجود عظیمان تو را سپاس
حالا که حکمت تو رضا میدهد به ما
باید نوشت ربِّ حکیمان تو را سپاس
برگشتهام به سوی تو تا، بندهام کنی
ای چاره ساز عبد پشیمان، تو را سپاس
شکر خدا که ذکر رضا دادهای بما
ما عاشقیم و حب ولا دادهای به ما
کم کم بهشتیان سخن آغاز میکنند
موج فرشته بال و پری باز میکنند
جمعی طبق طبق سبد گل میآورند
جمعی سرود چاووشی آواز میکنند
انگار عرشیان خبری تازه میدهند
این آسمانیان چقدر ناز میکنند
حق با شماست، این خبر از جنس دیگر است
مدحی ز آل فاطمه ابراز میکنند
حالا صدای پای رئوفی رسد به گوش
ما را ز لطف خویش سرافراز میکنند
انگار اهل بیت به سرتاسر بهشت
دارند با خدای رضا راز میکنند
اینک خبر دهند که نام رضا رسید
این نامها نیامده اعجاز میکنند
آمد رئوف و رئفت دلها شروع شد
در بین خلق هدیۀ گلها شروع شد
ذیقعده لحظه لحظهاش از سال برتر است
این ماه، ماه عترت موسی بن جعفر است
دانی هزار معنیِ «خیرٌ من الف شهر»
آری هزار و یک ز رضا جلوه گستر است*
شمس الشموس، آمده یعنی، ابالحسن
«سلطان بِارضِ طوس» که انوار داور است
او را ارادۀ ازلی نور آفرید
یکپارچه تمام وجودش مطهر است
بار تمام آل پیمبر به دوش اوست
او وارث ولایت زهرا و حیدر است
موسی به کوه طور برای چه میرود
موسای ما منادی الله اکبر است
این رحمتی که کشور ما را گرفته است
نور وجود پارۀ جسم پیمبر است
ایران ما حریم خصوصی مرتضاست
اینجا حیات خلوت معصومه و رضاست
روزی که شیعه راضی و دلشاد میشود
روزی است که ز فاطمه امداد میشود
مشرق زمین به یمن رضا میشود بهشت
باب الجواد مرکز ارشاد میشود
در صحن جامع رضوی موقع ظهور
احکام و خطبههاست که ایراد میشود
مهدی به منبر رضوی چون کند جلوس
دریای نور، صحن گوهرشاد میشود
اینجا دیار یار خراسانی است و بس
سفیانی است طعمۀ مرصاد میشود
آباد میشود همه در پرتو رضا
هرجا که شیعه خسته ز بیداد میشود
از آستین مهدی موعود بی درنگ
دست رضا مهاجم صیاد میشود
ایران جدا ز روح شهادت نمیشود
بالاتر از جهاد، عبادت نمیشود
خواهی اگر دلت به حریم رضا رود
چیزی نمانده تا که به خلوت سرا رود
هرکس که نور چشم رضا را دهد قسم
سوگند بر جواد که حاجت روا رود
خشنودیِ بزرگ خدا خندۀ رضاست
باید که دستها به سوی التجا رود
پایین پای حضرتشان کوی طور ما
بالای سر هر آنکه رود تا خدا رود
قربان زائری که به سر میرود حرم
ای خوش به حال آنکه به کویش فدا رود
خورشید ذرهای است معلق به کوی او
هر روز صبح در پی آن مقتدا رود
هر روز در پناه رضایند انبیاء
گاهی به زیر سایۀ او هل اتا رود
آن دل که هست همسفر صاحب الزمان
از مشهد الرضا به سوی کربلا رود
این ذکر مهدی است که جان و سرم فدات
جَدّی ! اباالحسن! پدر و مادرم فدات
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
از مشهد الرضا به سوی کربلا
اول تو را، خدای کریمان ! تو را سپاس
آخر تو را رحیمِ رحیمان تو را سپاس
اینک زبان بنده نوازی گشودهای
کَلِّمنی ای خدای کلیمان تو را سپاس
با من سخن بگوی، که لبیک گویَمَت
ای ذکر تو مدیحۀ ایمان تو را سپاس
یا ربی العظیم تو را شکر میکنم
ای خالقِ وجود عظیمان تو را سپاس
حالا که حکمت تو رضا میدهد به ما
باید نوشت ربِّ حکیمان تو را سپاس
برگشتهام به سوی تو تا، بندهام کنی
ای چاره ساز عبد پشیمان، تو را سپاس
شکر خدا که ذکر رضا دادهای بما
ما عاشقیم و حب ولا دادهای به ما
کم کم بهشتیان سخن آغاز میکنند
موج فرشته بال و پری باز میکنند
جمعی طبق طبق سبد گل میآورند
جمعی سرود چاووشی آواز میکنند
انگار عرشیان خبری تازه میدهند
این آسمانیان چقدر ناز میکنند
حق با شماست، این خبر از جنس دیگر است
مدحی ز آل فاطمه ابراز میکنند
حالا صدای پای رئوفی رسد به گوش
ما را ز لطف خویش سرافراز میکنند
انگار اهل بیت به سرتاسر بهشت
دارند با خدای رضا راز میکنند
اینک خبر دهند که نام رضا رسید
این نامها نیامده اعجاز میکنند
آمد رئوف و رئفت دلها شروع شد
در بین خلق هدیۀ گلها شروع شد
ذیقعده لحظه لحظهاش از سال برتر است
این ماه، ماه عترت موسی بن جعفر است
دانی هزار معنیِ «خیرٌ من الف شهر»
آری هزار و یک ز رضا جلوه گستر است*
شمس الشموس، آمده یعنی، ابالحسن
«سلطان بِارضِ طوس» که انوار داور است
او را ارادۀ ازلی نور آفرید
یکپارچه تمام وجودش مطهر است
بار تمام آل پیمبر به دوش اوست
او وارث ولایت زهرا و حیدر است
موسی به کوه طور برای چه میرود
موسای ما منادی الله اکبر است
این رحمتی که کشور ما را گرفته است
نور وجود پارۀ جسم پیمبر است
ایران ما حریم خصوصی مرتضاست
اینجا حیات خلوت معصومه و رضاست
روزی که شیعه راضی و دلشاد میشود
روزی است که ز فاطمه امداد میشود
مشرق زمین به یمن رضا میشود بهشت
باب الجواد مرکز ارشاد میشود
در صحن جامع رضوی موقع ظهور
احکام و خطبههاست که ایراد میشود
مهدی به منبر رضوی چون کند جلوس
دریای نور، صحن گوهرشاد میشود
اینجا دیار یار خراسانی است و بس
سفیانی است طعمۀ مرصاد میشود
آباد میشود همه در پرتو رضا
هرجا که شیعه خسته ز بیداد میشود
از آستین مهدی موعود بی درنگ
دست رضا مهاجم صیاد میشود
ایران جدا ز روح شهادت نمیشود
بالاتر از جهاد، عبادت نمیشود
خواهی اگر دلت به حریم رضا رود
چیزی نمانده تا که به خلوت سرا رود
هرکس که نور چشم رضا را دهد قسم
سوگند بر جواد که حاجت روا رود
خشنودیِ بزرگ خدا خندۀ رضاست
باید که دستها به سوی التجا رود
پایین پای حضرتشان کوی طور ما
بالای سر هر آنکه رود تا خدا رود
قربان زائری که به سر میرود حرم
ای خوش به حال آنکه به کویش فدا رود
خورشید ذرهای است معلق به کوی او
هر روز صبح در پی آن مقتدا رود
هر روز در پناه رضایند انبیاء
گاهی به زیر سایۀ او هل اتا رود
آن دل که هست همسفر صاحب الزمان
از مشهد الرضا به سوی کربلا رود
این ذکر مهدی است که جان و سرم فدات
جَدّی ! اباالحسن! پدر و مادرم فدات