- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۷/۱۸
- بازدید: ۲۷۶۴
- شماره مطلب: ۲۰۴۳
-
چاپ
خط کوفی
این نامه به خط کوفی است، با خود گلهای آورده
لرزانده دل دنیا را، نه ... زلزلهای آورده
این نامه به خط کوفی است، با جوهری از اشک و خون
بر پای خودش امضایی، از قافلهای آورده
از موسم حج میآید ... از مشعر چند اسماعیل؟
شاید غم هاجرها را، با هرولهای آورده
دستان قلم روی خاک، لبهای قلم خشکیده
سرهای قلم را از تن، با فاصلهای آورده
شش ماه به دور دنیا، بر سر زده و چرخیده
وقتی که نشان از تیرِ چون حرملهای آورده
هفتاد و دو بار افتاده، زخمی شده زانوهایش
با خود خبر از پاهای، پر آبلهای آورده
یک گوشه ندارد گویی، یا سوخته یا میسوزد
حتما خبری آتشناک، از ولولهای آورده
این نامه به خط کوفی است، برگشته به دست کوفه
از بام و درش لبهای پر هلهلهای آورده
این بار گران غم را، این تاولِ بی مرهم را
تا شام جنون شاهِ بی سلسلهای آورده
-
خون خروشان
آشفته و تبدار و برافروختهاند
در آتش اشتیاق تو سوختهاند
امروز فرشتهها به گنجینۀ عرش
از خون خروشان تو اندوختهاند
-
جزیرۀ خون
آشفتگی از نگاه مجنون پیداست
از آتش گونههای گلگون پیداست
از دورترین نقطه به او خیره شوید
مانند جزیرهای که در خون پیداست
-
پرواز به آزادگیات میبالد
دریای دلت راهی ساحلها شد
دست تو کلید حل مشکلها شد
پرواز به آزادگیات میبالد
عشقت سند سلامت دلها شد
-
کتاب عاشورا
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
خط کوفی
این نامه به خط کوفی است، با خود گلهای آورده
لرزانده دل دنیا را، نه ... زلزلهای آورده
این نامه به خط کوفی است، با جوهری از اشک و خون
بر پای خودش امضایی، از قافلهای آورده
از موسم حج میآید ... از مشعر چند اسماعیل؟
شاید غم هاجرها را، با هرولهای آورده
دستان قلم روی خاک، لبهای قلم خشکیده
سرهای قلم را از تن، با فاصلهای آورده
شش ماه به دور دنیا، بر سر زده و چرخیده
وقتی که نشان از تیرِ چون حرملهای آورده
هفتاد و دو بار افتاده، زخمی شده زانوهایش
با خود خبر از پاهای، پر آبلهای آورده
یک گوشه ندارد گویی، یا سوخته یا میسوزد
حتما خبری آتشناک، از ولولهای آورده
این نامه به خط کوفی است، برگشته به دست کوفه
از بام و درش لبهای پر هلهلهای آورده
این بار گران غم را، این تاولِ بی مرهم را
تا شام جنون شاهِ بی سلسلهای آورده