- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۰۸
- بازدید: ۴۱۳۴
- شماره مطلب: ۱۹۲۹
-
چاپ
حرمت آیههای قرآن
گریه کن تا غمت سبک بشود، گریه کن خیمههای ویران را
میدوانی کدام سوی زمین، چشمهای هنوز حیران را؟
خاکها را که خون به دل کردند، آب را تا همیشه گل کردند
آتش کینههایشان سوزاند، تکّههای دل بیابان را
آب در آرزوی لبهایت «و اذا البحر سجّرت» میخواند
آب حس کرده بود روی سرش، پنجههای سیاه توفان را
طاقتت را زیاد کن بانو، پای لبهای خیزران خورده
چوبها لااقل نگه دارید، حرمت آیههای قرآن را
جز تو راز دل محرّم را، هیچکس برملا نخواهد کرد
راز پروانههای بیبال و ... غنچههای بدون گلدان را
ذوالفقاری که بر لبت داری، سنگ معیار عدل خواهد شد
با ترازوی سکّه میسنجند، کوفیان فرق کفر و ایمان را
خواهری مثل کوه میخواهند، رودهای رسیده تا دریا
کوه مانده که ماندگار کند، چشمههای بدون پایان را
-
خون خروشان
آشفته و تبدار و برافروختهاند
در آتش اشتیاق تو سوختهاند
امروز فرشتهها به گنجینۀ عرش
از خون خروشان تو اندوختهاند
-
جزیرۀ خون
آشفتگی از نگاه مجنون پیداست
از آتش گونههای گلگون پیداست
از دورترین نقطه به او خیره شوید
مانند جزیرهای که در خون پیداست
-
پرواز به آزادگیات میبالد
دریای دلت راهی ساحلها شد
دست تو کلید حل مشکلها شد
پرواز به آزادگیات میبالد
عشقت سند سلامت دلها شد
-
کتاب عاشورا
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
حرمت آیههای قرآن
گریه کن تا غمت سبک بشود، گریه کن خیمههای ویران را
میدوانی کدام سوی زمین، چشمهای هنوز حیران را؟
خاکها را که خون به دل کردند، آب را تا همیشه گل کردند
آتش کینههایشان سوزاند، تکّههای دل بیابان را
آب در آرزوی لبهایت «و اذا البحر سجّرت» میخواند
آب حس کرده بود روی سرش، پنجههای سیاه توفان را
طاقتت را زیاد کن بانو، پای لبهای خیزران خورده
چوبها لااقل نگه دارید، حرمت آیههای قرآن را
جز تو راز دل محرّم را، هیچکس برملا نخواهد کرد
راز پروانههای بیبال و ... غنچههای بدون گلدان را
ذوالفقاری که بر لبت داری، سنگ معیار عدل خواهد شد
با ترازوی سکّه میسنجند، کوفیان فرق کفر و ایمان را
خواهری مثل کوه میخواهند، رودهای رسیده تا دریا
کوه مانده که ماندگار کند، چشمههای بدون پایان را
یا حسین ... یا زینب ...