- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۱۰
- بازدید: ۵۰۰۶۱
- شماره مطلب: ۱۹۲۷
-
چاپ
سیلی خور امواج کرده ساحلش را
جا میگذارد پیش ماهیها دلش را
طوفان میآشوبد تمام حاصلش را
یک جرعه آب از حجم دریا کم نمیکرد
با تیر حل کردند امّا مشکلش را
بغضی گلوی آسمان را میفشارد
انگار گم کرده است ماه کاملش را
در ازدحام بادها پیچانده قرآن
هی آیۀ یا ایها المزّملش را
حتماً خدا از ابتدای آفرینش
با عشق میآمیخته آب و گلش را
نفرین به دریایی که با این عمق و وسعت
سیلی خور امواج کرده ساحلش را
***
خوابیده دنیا چارده قرن پیاپی
کی میشناسد فرق حقّ و باطلش را؟
-
خون خروشان
آشفته و تبدار و برافروختهاند
در آتش اشتیاق تو سوختهاند
امروز فرشتهها به گنجینۀ عرش
از خون خروشان تو اندوختهاند
-
جزیرۀ خون
آشفتگی از نگاه مجنون پیداست
از آتش گونههای گلگون پیداست
از دورترین نقطه به او خیره شوید
مانند جزیرهای که در خون پیداست
-
پرواز به آزادگیات میبالد
دریای دلت راهی ساحلها شد
دست تو کلید حل مشکلها شد
پرواز به آزادگیات میبالد
عشقت سند سلامت دلها شد
-
کتاب عاشورا
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
سیلی خور امواج کرده ساحلش را
جا میگذارد پیش ماهیها دلش را
طوفان میآشوبد تمام حاصلش را
یک جرعه آب از حجم دریا کم نمیکرد
با تیر حل کردند امّا مشکلش را
بغضی گلوی آسمان را میفشارد
انگار گم کرده است ماه کاملش را
در ازدحام بادها پیچانده قرآن
هی آیۀ یا ایها المزّملش را
حتماً خدا از ابتدای آفرینش
با عشق میآمیخته آب و گلش را
نفرین به دریایی که با این عمق و وسعت
سیلی خور امواج کرده ساحلش را
***
خوابیده دنیا چارده قرن پیاپی
کی میشناسد فرق حقّ و باطلش را؟