مشخصات شعر

به مناسبت ضربت خوردن امام علی (ع)

وای از دمی که بنت علی رو به شام کرد

 

با کوله بار نان، شبِ آخر قیام کرد

مردی که هرچه داشت به کف، وقف عام کرد

 

یک در میان جواب سلامش نمی‌رسید

آن که خدا به هر قدم او سلام کرد

 

هم جود کرد و هم به خودش ناسزا شنید

او باز هم مقابلشان احترام کرد

 

از غربتش به قول خودش بس، که روزگار

با مرتضی معاویه را هم مقام کرد

 

بر دوش اوست چرخش دنیا  ولی بر آن

طفلی نشست و حس نشستن به بام کرد

 

بعد از نماز نافلۀ شب بلند شد

سمت مدینه فاطمه‌اش را سلام کرد

 

با این سلام روضۀ آخر شروع  شد

با خاک‌های چادر زهرا تمام کرد

 

غمگین‌ترین امیر، الهی که بشکند

دستی که خنده را به لب تو حرام کرد

 

هفت آسمان به جوش خروش آمده مرو

آن را علی به گوشه‌ای از چشم رام کرد

 

جای  صلات مأذنه  با صوت مرتضی

حی علی العزای علی را پیام کرد

 

بیدار کرد قاتل خود را  که حاضرم...

با شوق خویش خون خودش را به جام کرد

 

تا ضربه خورد عالم آدم  به سر زدند

در عرش و فرش گریه خواص و عوام کرد

 

تا ضربه خورد خنده به لب های او نشست

گویا به زهر تیغ عسل را به کام کرد

 

دستی به روی دوش حسن تا به خانه‌اش

هر کوچه را  به خون سرش سرخ فام کرد

 

درخانه زینب است، رهایم دگر کنید

آری رعایت دل او را امام کرد

 

زهراست کعبه و حجرش زینب است و بس

روی جبین دختر خود استلام کرد

 

آری رعایت دل زینب سفارش است

وای از دمی که بنت علی رو به شام کرد

 

آن دختری که سایۀ او هم ندیدنی است

چشمان بد  به دور و برش ازدحام کرد

 

یک بی حیا که دید کنیزی نمی‌برد

از آل مرتضی طلب یک غلام کرد

به مناسبت ضربت خوردن امام علی (ع)

وای از دمی که بنت علی رو به شام کرد

 

با کوله بار نان، شبِ آخر قیام کرد

مردی که هرچه داشت به کف، وقف عام کرد

 

یک در میان جواب سلامش نمی‌رسید

آن که خدا به هر قدم او سلام کرد

 

هم جود کرد و هم به خودش ناسزا شنید

او باز هم مقابلشان احترام کرد

 

از غربتش به قول خودش بس، که روزگار

با مرتضی معاویه را هم مقام کرد

 

بر دوش اوست چرخش دنیا  ولی بر آن

طفلی نشست و حس نشستن به بام کرد

 

بعد از نماز نافلۀ شب بلند شد

سمت مدینه فاطمه‌اش را سلام کرد

 

با این سلام روضۀ آخر شروع  شد

با خاک‌های چادر زهرا تمام کرد

 

غمگین‌ترین امیر، الهی که بشکند

دستی که خنده را به لب تو حرام کرد

 

هفت آسمان به جوش خروش آمده مرو

آن را علی به گوشه‌ای از چشم رام کرد

 

جای  صلات مأذنه  با صوت مرتضی

حی علی العزای علی را پیام کرد

 

بیدار کرد قاتل خود را  که حاضرم...

با شوق خویش خون خودش را به جام کرد

 

تا ضربه خورد عالم آدم  به سر زدند

در عرش و فرش گریه خواص و عوام کرد

 

تا ضربه خورد خنده به لب های او نشست

گویا به زهر تیغ عسل را به کام کرد

 

دستی به روی دوش حسن تا به خانه‌اش

هر کوچه را  به خون سرش سرخ فام کرد

 

درخانه زینب است، رهایم دگر کنید

آری رعایت دل او را امام کرد

 

زهراست کعبه و حجرش زینب است و بس

روی جبین دختر خود استلام کرد

 

آری رعایت دل زینب سفارش است

وای از دمی که بنت علی رو به شام کرد

 

آن دختری که سایۀ او هم ندیدنی است

چشمان بد  به دور و برش ازدحام کرد

 

یک بی حیا که دید کنیزی نمی‌برد

از آل مرتضی طلب یک غلام کرد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×