- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴
- بازدید: ۳۱۸۳
- شماره مطلب: ۱۸۱۰
-
چاپ
مادربزرگ یک نوۀ بی کفن شدی
تو کیستی که سینۀ ما بی قرار توست
چشم زمین و چشم زمان سوگوار توست
کم نیست این که مادر زهرای اطهری
سوگند میخورم که همین افتخار توست
در هر کجا همیشه کنار پیمبر و
در هر کجا همیشه پیمبر کنار توست
مادر بزرگ محترم خانوادهای
داماد خانواده علی بی قرار توست
دنیای تو همیشه هوایش بهاری است
در بین خانهات نوههایت بهار توست
خیر کثیر خانۀ پیغمبر از تو بود
زهرای خانۀ نبوی یادگار توست
بی خود نبی به پای کسی پا نمیشود
هر مادری که مادر زهرا نمیشود
دنبالهدار عشق و اویس قرن شدی
در شب دلیل گریۀ چشمان من شدی
جایت اگر چه زیر کسای نبی نبود
مادر شدی خلاصۀ آن پنج تن شدی
در هر نماز نافله پشت پیمبرت
محو عروج هر شبی خویشتن شدی
دخت علی ز چهرۀ تو ارث برده است
ای مادری که مادر امالحسن شدی
چندین کفن اگر چه محیای تو شده
مادربزرگ یک نوۀ بی کفن شدی
گریان روضههای رسول خدا شدی
گریان داغ غربت یک پاره تن شدی
جبریل گفت روضۀ زخمی دوباره را
در روی خاک یک بدن پاره پاره را
-
دل زخمی
از دل شب زدۀ مکه سحر میآید
عاقبت عمر شب شهر به سر میآید
بال جبریل روی خاک زمین فرش شده
دارد از عرش خداوند خبر میآید
-
چشمۀ غم دنیا
سینهام چون تلاطم دریا
چشم من چشمۀ غم دنیا
دادهام این دل اسیرم را
دست بال و پر کبوترها
-
زخم برابر
لشکر کوفه به میدان دو برادر میدید
کربلا بار دگر عرصۀ محشر میدید
وقت تکبیر شد و گفت که ماشاءالله
پسر فاطمه رزم دو دلاور میدید
-
قاصدک سوخته
در دل زخمی خود درد نهانی دارم
دیدهام خون شده و اشک فشانی دارم
در همین شهر خودم فاتحهام را خواندم
بی کسم، در دل شب فاتحه خوانی دارم
مادربزرگ یک نوۀ بی کفن شدی
تو کیستی که سینۀ ما بی قرار توست
چشم زمین و چشم زمان سوگوار توست
کم نیست این که مادر زهرای اطهری
سوگند میخورم که همین افتخار توست
در هر کجا همیشه کنار پیمبر و
در هر کجا همیشه پیمبر کنار توست
مادر بزرگ محترم خانوادهای
داماد خانواده علی بی قرار توست
دنیای تو همیشه هوایش بهاری است
در بین خانهات نوههایت بهار توست
خیر کثیر خانۀ پیغمبر از تو بود
زهرای خانۀ نبوی یادگار توست
بی خود نبی به پای کسی پا نمیشود
هر مادری که مادر زهرا نمیشود
دنبالهدار عشق و اویس قرن شدی
در شب دلیل گریۀ چشمان من شدی
جایت اگر چه زیر کسای نبی نبود
مادر شدی خلاصۀ آن پنج تن شدی
در هر نماز نافله پشت پیمبرت
محو عروج هر شبی خویشتن شدی
دخت علی ز چهرۀ تو ارث برده است
ای مادری که مادر امالحسن شدی
چندین کفن اگر چه محیای تو شده
مادربزرگ یک نوۀ بی کفن شدی
گریان روضههای رسول خدا شدی
گریان داغ غربت یک پاره تن شدی
جبریل گفت روضۀ زخمی دوباره را
در روی خاک یک بدن پاره پاره را