- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۲۰
- بازدید: ۳۷۰۰
- شماره مطلب: ۱۷۹۳
-
چاپ
ای کاش با تو راهی کرب و بلا شدن
ابر کرم که نمنم باران درست کرد
از این کویر خشک، گلستان درست کرد
دل را تجلّیات خداوندی سحر
خانه خراب زلف پریشان درست کرد
دستی کریم آمد و با دستگیریاش
ما را گدای نیمۀ شعبان درست کرد
ما را سر قرار خودش بیقرار ساخت
دنبال خویش، بی سر و سامان درست کرد
پس نادرست سجده نکردیم، این جناب
کافر خراب کرد و مسلمان درست کرد
با دستپخت فاطمه نانی درست کرد
از ما کنار سفره، سلیمان درست کرد
ما سائل قدیمی زهرا و حیدریم
چشم انتظار مهدی آل پیمبریم
با جذر و مدّ پلک تو دریا بلند شد
نوح و خلیل و آدم و موسی بلند شد
مریم به دور کعبۀ نرگس طواف کرد
عیسی به شوق روی مسیحا بلند شد
یک دست روی سینه و یک دست روی سر
یوسف به پای یوسف زهرا بلند شد
مجنون شدند اهل سماوات تا زمین
تا گرد و خاک محمل لیلا بلند شد
ما سربلندهای همین سروری شدیم
وقتی که سایهات به سر ما بلند شد
هرجا که نام تو برسد واجبالقیام
باید به احترام تو از جا بلند شد
ما غیر نام محترمت را نمیبریم
چشم انتظار مهدی آل پیمبریم
مائیم و مستمند نگاه شما شدن
قبل از رسیدن رمضان، با خدا شدن
از من مرا بگیر و خودت را به من بده
باید به راه عشق تو از خود جدا شدن
باید درست توبه کنم، اینچنین بد است
میترسم از عقوبت این بیحیا شدن
از دست رفت چشم ترت بس که گریه کرد
با باخبر ز نامۀ اعمال ما شدن
یا ایّهاالعزیزِِ مناجاتهای ما
خوب است با صدای تو از خواب پا شدن
گاهی خودم برای خودم نقشه میکشم
ای کاش با تو راهی کرب و بلا شدن
ما تشنۀ زیارت ارباب بیسریم
چشم انتظار مهدی آل پیمبریم
-
دیدۀ دریایی
رنگها رنگ خزان است، بیا برگردیم
این سفر بار گران است، بیا برگردیم
صحبت از جایزه و ملک ری و گندم بود
خواهرت دلنگران است، بیا برگردیم
-
باب النّجات عالمین مولا اباالفضل
چه خوب شد، الطاف بالا بیشتر شد
باران گرفت و خشکی لبهام تر شد
دیشب حسین، امشب ابوفاضل و فردا
چه خوب این شبها دل ما در به در شد
ای کاش با تو راهی کرب و بلا شدن
ابر کرم که نمنم باران درست کرد
از این کویر خشک، گلستان درست کرد
دل را تجلّیات خداوندی سحر
خانه خراب زلف پریشان درست کرد
دستی کریم آمد و با دستگیریاش
ما را گدای نیمۀ شعبان درست کرد
ما را سر قرار خودش بیقرار ساخت
دنبال خویش، بی سر و سامان درست کرد
پس نادرست سجده نکردیم، این جناب
کافر خراب کرد و مسلمان درست کرد
با دستپخت فاطمه نانی درست کرد
از ما کنار سفره، سلیمان درست کرد
ما سائل قدیمی زهرا و حیدریم
چشم انتظار مهدی آل پیمبریم
با جذر و مدّ پلک تو دریا بلند شد
نوح و خلیل و آدم و موسی بلند شد
مریم به دور کعبۀ نرگس طواف کرد
عیسی به شوق روی مسیحا بلند شد
یک دست روی سینه و یک دست روی سر
یوسف به پای یوسف زهرا بلند شد
مجنون شدند اهل سماوات تا زمین
تا گرد و خاک محمل لیلا بلند شد
ما سربلندهای همین سروری شدیم
وقتی که سایهات به سر ما بلند شد
هرجا که نام تو برسد واجبالقیام
باید به احترام تو از جا بلند شد
ما غیر نام محترمت را نمیبریم
چشم انتظار مهدی آل پیمبریم
مائیم و مستمند نگاه شما شدن
قبل از رسیدن رمضان، با خدا شدن
از من مرا بگیر و خودت را به من بده
باید به راه عشق تو از خود جدا شدن
باید درست توبه کنم، اینچنین بد است
میترسم از عقوبت این بیحیا شدن
از دست رفت چشم ترت بس که گریه کرد
با باخبر ز نامۀ اعمال ما شدن
یا ایّهاالعزیزِِ مناجاتهای ما
خوب است با صدای تو از خواب پا شدن
گاهی خودم برای خودم نقشه میکشم
ای کاش با تو راهی کرب و بلا شدن
ما تشنۀ زیارت ارباب بیسریم
چشم انتظار مهدی آل پیمبریم