- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۱۳
- بازدید: ۲۶۹۳
- شماره مطلب: ۱۷۷۵
-
چاپ
به مناسبت ولادت امام زمان (ع)
آینه بر چهرۀ عباس آب آور تویی
دفترم واژه به واژه چشمهای از نور شد
تا که نامت در میان قلب آن منظور شد
نامتان آمد دل غمدیدهام مسرور شد
بزم شادیمان به امید وصالت جور شد
مرتضی و مصطفی از روی پاکت منجلی
ذکر دل امشب به عشقت یا محمد یا علی
موج گیسوی تو دل از موج دریا برده است
نور رخسار تو دل از ماه شبها برده است
خال روی تو دل از نوح و مسیحا برده است
قد و بالایت دل از صد قد رعنا برده است
نور رویت جلوهگر در آسمان و نه فلک
میچکد از گوشۀ ابروی تو حور و ملک
با نگاه مهربانت قطره دریا میشود
واله و مجنون رویت قلب لیلا میشود
از شمیم روی تو گلزار، صحرا میشود
با ظهور تو هویدا قبر زهرا میشود
بر تمام انبیا و اولیا رهبر تویی
آینه بر چهرۀ عباس آب آور تویی
از رخت گردیده ساطع جلوههای دلبری
همچو زهرا بر همه جان دو عالم کوثری
وارث دین خدا و ذوالفقار حیدری
مهدی صاحب زمانی و شفیع محشری
دل ز نرجس نه که یک دل بلکه صد دل میبری
بر قد و بالای تو نازد امام عسکری
در تمام زندگی با قلب ما همراه تو
از تمام رمز و راز عالمی آگاه تو
مصحف قرآن تو و تالی کتاب الله تو
رهبر و فرمانده و میر و امیر و شاه تو
کل عالم ریزهخوار سفرۀ احسان تو
دست یک عالم دخیل گوشۀ دامان تو
با نگاهت پر بگیرد مرغ دل تا آسمان
کاش یابم از مکان خیمۀ سبزت نشان
هر دم از عشق رخت ای مهدی صاحب زمان
بوسه میگیرد لبم از خاک پاک جمکران
ای قرار سینههای بیقرار ما بیا
با نگاهی روزی ما کن شبی را کربلا
-
خوان کرم
باز چشمان دو عالم شده گریان حسین
سینۀ ارض و سما گشته پریشان حسین
باز بر گوش فلک روضۀ او میخوانند
آتشی هست به دل از غم سوزان حسین
-
قرآن روی نیزه
منم که عالم هستی گدای کوی من است
منم که کعبه دمادم به طوف روی من است
منم که کوثر و زمزم نمی ز جوی من است
منم که باغ جنان مست عطر و بوی من است
-
حسینیۀ غم
دلی که نیست حسینیۀ غمت، دل نیست
بدون حب تو ایمان خلق کامل نیست
هزار شکر که بر دوش ما تمامی عمر
به غیر بیرق تو بیرقی حمایل نیست
-
نفس نمانده...
نفس نمانده که از تو بپرسم از سر و رویت
لبی نمانده برایت بپرسی از سر و رویم
بیا بگو که چرا خون نشسته بر سر مویت
بگو که با تو بگویم ز آتش سر مویم
به مناسبت ولادت امام زمان (ع)
آینه بر چهرۀ عباس آب آور تویی
دفترم واژه به واژه چشمهای از نور شد
تا که نامت در میان قلب آن منظور شد
نامتان آمد دل غمدیدهام مسرور شد
بزم شادیمان به امید وصالت جور شد
مرتضی و مصطفی از روی پاکت منجلی
ذکر دل امشب به عشقت یا محمد یا علی
موج گیسوی تو دل از موج دریا برده است
نور رخسار تو دل از ماه شبها برده است
خال روی تو دل از نوح و مسیحا برده است
قد و بالایت دل از صد قد رعنا برده است
نور رویت جلوهگر در آسمان و نه فلک
میچکد از گوشۀ ابروی تو حور و ملک
با نگاه مهربانت قطره دریا میشود
واله و مجنون رویت قلب لیلا میشود
از شمیم روی تو گلزار، صحرا میشود
با ظهور تو هویدا قبر زهرا میشود
بر تمام انبیا و اولیا رهبر تویی
آینه بر چهرۀ عباس آب آور تویی
از رخت گردیده ساطع جلوههای دلبری
همچو زهرا بر همه جان دو عالم کوثری
وارث دین خدا و ذوالفقار حیدری
مهدی صاحب زمانی و شفیع محشری
دل ز نرجس نه که یک دل بلکه صد دل میبری
بر قد و بالای تو نازد امام عسکری
در تمام زندگی با قلب ما همراه تو
از تمام رمز و راز عالمی آگاه تو
مصحف قرآن تو و تالی کتاب الله تو
رهبر و فرمانده و میر و امیر و شاه تو
کل عالم ریزهخوار سفرۀ احسان تو
دست یک عالم دخیل گوشۀ دامان تو
با نگاهت پر بگیرد مرغ دل تا آسمان
کاش یابم از مکان خیمۀ سبزت نشان
هر دم از عشق رخت ای مهدی صاحب زمان
بوسه میگیرد لبم از خاک پاک جمکران
ای قرار سینههای بیقرار ما بیا
با نگاهی روزی ما کن شبی را کربلا