- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۲۴
- بازدید: ۴۵۹۵
- شماره مطلب: ۱۷۵۴
-
چاپ
نام او حک شده در گوشۀ عرشُ الرّحمن
آمد از جانب حق سبط پیمبر امشب
عرش و فرش از قدمش گشت منوّر امشب
کوریِ هرچه حسود است به پیغمبر ما
آمده آیهای از سورۀ کوثر امشب
رحمتِ واسعهاش کون و مکان را پر کرد
حاضرم من به هوایش بدهم سر امشب
عاشقان میکده باز است بیایید اینجا
همگی سجده نماییم به دلبر امشب
انبیا از جلوات نگهش مست شدند
ساقی میکده باشد گل حیدر امشب
نام او حک شده در گوشۀ عرشُ الرّحمن
نام او جلوه کند در همه جای قرآن
حضرت خضر شده خادم دربار حسین
عالمی مست شده از گل رخسار حسین
نام او مایۀ آرامش قلبم شده است
دلم از عالمِ ذَر بوده گرفتار حسین
ز ازل هرکه شده عاشق زهرا، بوده
نوکر و ریزه خور و عبد علمدار حسین
گرچه عمری است که در خانۀ او سربارم
دلخوشم من که شدم خار به گلزار حسین
امشب از یمن وجودش همه را میبخشند
آمده توبه کند بندۀ فرّار حسین
ذکر و تسبیح ملائک همه جا هست حسین
ذکرِ العفو، در این ماهِ خدا هست حسین
هرکسی بر اثر گریه به او بدبین است
بر خود حضرت ارباب قسم بی دین است
روز و شب عاشق او اهل بُکاء است بر او
روز با گریه که آغاز شود شیرین است
امشب از زمزمۀ اهل سماء فهمیدم
آن که من را دمِ میخانه کشیده این است
.در دلم خوب نظر کردم و با خود گفتم
عشق من بر پسر فاطمه از دیرین است
به خدا گوشۀ شش گوشۀ او جان دادم
آنقَدَر حال و هوای حرمش سنگین است
عاشق صحن و سرایِ حرم اربابم
به همه فخر کنم بر کرمِ اربابم
بر درِ خوان کرم زوزه کشان میگردیم
فارغ از همهمۀ آدمیان میگردیم
مُردهایم از گنه اما شب میلاد حسین
مثل فطرس همگی در پیِ جان میگردیم
هرچه خیر است فقط از طرف ارباب است
روز و شب محضر او سجده کنان میگردیم
به خدا رازق ما نیست به جز دختر او
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
هرکسی طعنه به ما زد دمِ محشر بیند
دور ارباب همه سینه زنان میگردیم
آفریدند مرا تا که گدایش باشم
آفریدند سگ صحن و سرایش باشم
-
خادمی خانهات با خضر و نوح و آدم است
پشت میخانه نشستم، غرق شور و شادیام
از خراب آباد این دل در پی آبادیام
هرکسی پرسید از نام و تبار و شهرتم
سینه را کردم سپر گفتم که عبدالهادیام
-
میرسد بوی ماه غصه و غم
کوری چشم دشمنان بتول
ربّ تو را خوانده جان و نفس رسول
گفت احمد که حج و صوم و صلاه
با ولای تو میشود مقبول
-
رزق نوکر
شکر خدا زهرا دوباره رزق این نوکر نوشت
با دست بشکسته مرا روزیخور این در نوشت
هرگز نمیکردم گمان اینجا مرا راهم دهند
نام مرا در بین نوکرها خودش آخر نوشت
-
کربلایم نمیبری؟
روسیاه آمدم، فقیر توام
تشنۀ جامی از غدیر توام
در دو عالم شریف و محترمم
تا زمانی که من حقیر توام
نام او حک شده در گوشۀ عرشُ الرّحمن
آمد از جانب حق سبط پیمبر امشب
عرش و فرش از قدمش گشت منوّر امشب
کوریِ هرچه حسود است به پیغمبر ما
آمده آیهای از سورۀ کوثر امشب
رحمتِ واسعهاش کون و مکان را پر کرد
حاضرم من به هوایش بدهم سر امشب
عاشقان میکده باز است بیایید اینجا
همگی سجده نماییم به دلبر امشب
انبیا از جلوات نگهش مست شدند
ساقی میکده باشد گل حیدر امشب
نام او حک شده در گوشۀ عرشُ الرّحمن
نام او جلوه کند در همه جای قرآن
حضرت خضر شده خادم دربار حسین
عالمی مست شده از گل رخسار حسین
نام او مایۀ آرامش قلبم شده است
دلم از عالمِ ذَر بوده گرفتار حسین
ز ازل هرکه شده عاشق زهرا، بوده
نوکر و ریزه خور و عبد علمدار حسین
گرچه عمری است که در خانۀ او سربارم
دلخوشم من که شدم خار به گلزار حسین
امشب از یمن وجودش همه را میبخشند
آمده توبه کند بندۀ فرّار حسین
ذکر و تسبیح ملائک همه جا هست حسین
ذکرِ العفو، در این ماهِ خدا هست حسین
هرکسی بر اثر گریه به او بدبین است
بر خود حضرت ارباب قسم بی دین است
روز و شب عاشق او اهل بُکاء است بر او
روز با گریه که آغاز شود شیرین است
امشب از زمزمۀ اهل سماء فهمیدم
آن که من را دمِ میخانه کشیده این است
.در دلم خوب نظر کردم و با خود گفتم
عشق من بر پسر فاطمه از دیرین است
به خدا گوشۀ شش گوشۀ او جان دادم
آنقَدَر حال و هوای حرمش سنگین است
عاشق صحن و سرایِ حرم اربابم
به همه فخر کنم بر کرمِ اربابم
بر درِ خوان کرم زوزه کشان میگردیم
فارغ از همهمۀ آدمیان میگردیم
مُردهایم از گنه اما شب میلاد حسین
مثل فطرس همگی در پیِ جان میگردیم
هرچه خیر است فقط از طرف ارباب است
روز و شب محضر او سجده کنان میگردیم
به خدا رازق ما نیست به جز دختر او
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
هرکسی طعنه به ما زد دمِ محشر بیند
دور ارباب همه سینه زنان میگردیم
آفریدند مرا تا که گدایش باشم
آفریدند سگ صحن و سرایش باشم