- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۲۶
- بازدید: ۲۵۵۱
- شماره مطلب: ۱۷۵۳
-
چاپ
هرکه شد خاک نشین درِ او بالا رفت
دل سائل به نظرهای کریمانه خوش است
بر در دوست نشستن چه فقیرانه خوش است
با گدایی درش منصب شاهانه خوش است
مست ساقی شدن از گوشۀ میخانه خوش است
مستی جان من از جام حسین است حسین
چشم دریاییام از نام حسین است حسین
عالمی دایره و نقطۀ پرگار حسین
رحمت واسعۀ حضرت دادار حسین
پسر فاطمه و حیدر کرار حسین
بر عقیله شده او دلبر و دلدار حسین
بینیاز از همه عالم شده محتاج درش
شده روشن همه عالم به نگاه قمرش
هرکه شد خاک نشین در او بالا رفت
قطرهای آمد و از درگه او دریا رفت
بینشان آمد و زین در چقدر آقا رفت
هر که دیدار حسین رفت ز پایین پا رفت
تا که بر سینه دو دستی ز ارادات آمد
عرض حاجت به زبان نامده حاجت آمد
اوست آنکس که غمش دیدۀ تر میخواهد
عطر سیب حرمش فیض سحر میخواهد
نکته اینجاست هر آن کس که نظر میخواهد
عاشقی کار حسین است، جگر میخواهد
نوکری میطلبد راه حسین بن علی
بی سری میطلبد راه حسین بن علی
میچکد خون دل از رشتۀ مویت بر نی
میرسد صوت خوش از نای گلویت بر نی
بس که زیبا شده آن روی نکویت بر نی
سنگها بوسه گرفتند ز رویت بر نی
روی نی قاری قرآن پیمبر شدهای
آتشی بر دل غمدیدۀ خواهر شدهای
-
خوان کرم
باز چشمان دو عالم شده گریان حسین
سینۀ ارض و سما گشته پریشان حسین
باز بر گوش فلک روضۀ او میخوانند
آتشی هست به دل از غم سوزان حسین
-
قرآن روی نیزه
منم که عالم هستی گدای کوی من است
منم که کعبه دمادم به طوف روی من است
منم که کوثر و زمزم نمی ز جوی من است
منم که باغ جنان مست عطر و بوی من است
-
حسینیۀ غم
دلی که نیست حسینیۀ غمت، دل نیست
بدون حب تو ایمان خلق کامل نیست
هزار شکر که بر دوش ما تمامی عمر
به غیر بیرق تو بیرقی حمایل نیست
-
نفس نمانده...
نفس نمانده که از تو بپرسم از سر و رویت
لبی نمانده برایت بپرسی از سر و رویم
بیا بگو که چرا خون نشسته بر سر مویت
بگو که با تو بگویم ز آتش سر مویم
هرکه شد خاک نشین درِ او بالا رفت
دل سائل به نظرهای کریمانه خوش است
بر در دوست نشستن چه فقیرانه خوش است
با گدایی درش منصب شاهانه خوش است
مست ساقی شدن از گوشۀ میخانه خوش است
مستی جان من از جام حسین است حسین
چشم دریاییام از نام حسین است حسین
عالمی دایره و نقطۀ پرگار حسین
رحمت واسعۀ حضرت دادار حسین
پسر فاطمه و حیدر کرار حسین
بر عقیله شده او دلبر و دلدار حسین
بینیاز از همه عالم شده محتاج درش
شده روشن همه عالم به نگاه قمرش
هرکه شد خاک نشین در او بالا رفت
قطرهای آمد و از درگه او دریا رفت
بینشان آمد و زین در چقدر آقا رفت
هر که دیدار حسین رفت ز پایین پا رفت
تا که بر سینه دو دستی ز ارادات آمد
عرض حاجت به زبان نامده حاجت آمد
اوست آنکس که غمش دیدۀ تر میخواهد
عطر سیب حرمش فیض سحر میخواهد
نکته اینجاست هر آن کس که نظر میخواهد
عاشقی کار حسین است، جگر میخواهد
نوکری میطلبد راه حسین بن علی
بی سری میطلبد راه حسین بن علی
میچکد خون دل از رشتۀ مویت بر نی
میرسد صوت خوش از نای گلویت بر نی
بس که زیبا شده آن روی نکویت بر نی
سنگها بوسه گرفتند ز رویت بر نی
روی نی قاری قرآن پیمبر شدهای
آتشی بر دل غمدیدۀ خواهر شدهای