- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۵
- بازدید: ۱۰۲۲
- شماره مطلب: ۱۶۲۱
-
چاپ
حساب و کتاب
خسته شدم، بریدهام آقا، شتاب کن
یا انتخاب کن بخرم، یا جواب کن
برگشتنم همان و فنا گشتنم همان
هرچه پل است پشت سر من خراب کن
چله نشین میکدۀ روضهام کنید
این غورههای اشک مرا هم شراب کن
در این بساط، گریه مرا سیر میکند
آتش بزن، بیا؛ جگرم را کباب کن
حالا که خرج ِ کرببلایم به پای توست
از سهم الأرث مادری خود حساب کن
محشر وبال گردنتانم، حلال کن!
دست مرا بگیر و دوباره ثواب کن
رویم سیاه! روز قیامت به جای من
بنشین و با خدا؛ تو حساب و کتاب کن
نام مرا عزیز نیندازی از قلم
لطفی کن و بهشت، حضور و غیاب کن
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
حساب و کتاب
خسته شدم، بریدهام آقا، شتاب کن
یا انتخاب کن بخرم، یا جواب کن
برگشتنم همان و فنا گشتنم همان
هرچه پل است پشت سر من خراب کن
چله نشین میکدۀ روضهام کنید
این غورههای اشک مرا هم شراب کن
در این بساط، گریه مرا سیر میکند
آتش بزن، بیا؛ جگرم را کباب کن
حالا که خرج ِ کرببلایم به پای توست
از سهم الأرث مادری خود حساب کن
محشر وبال گردنتانم، حلال کن!
دست مرا بگیر و دوباره ثواب کن
رویم سیاه! روز قیامت به جای من
بنشین و با خدا؛ تو حساب و کتاب کن
نام مرا عزیز نیندازی از قلم
لطفی کن و بهشت، حضور و غیاب کن