- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۴/۰۱
- بازدید: ۲۶۷۸
- شماره مطلب: ۱۶۱۸
-
چاپ
کشتۀ مظلوم
مروۀ کرببلا حال و هوایی دارد
این سراشیبی ِ گودال منایی دارد
خبرش پر شده در دشت ز مرکب افتاد
به زمین خوردن آیینه صدایی دارد
کینه توزان جمل دشنهشان کُند شده
میزند بر تن او هر که عصایی دارد
مادرش دوخته با دست ِ شکسته؛ نکشید!
مگر این پیرهن پاره بهایی دارد؟
نیزهها پای ِ مناجات ِ لبش گریه کنند
خودمانیم! عجب سوزِ صدایی دارد
قبله این سوست؛ همینطور رهایش نکنید
آخر این کشتۀ مظلوم خدایی دارد
بی کفن گوشۀ گودال بلا افتاده
چه کسی بین شما کهنه عبایی دارد؟
حق بده زینب دلخسته پریشان باشد
دلبرش بر سر نی زلف رهایی دارد
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
کشتۀ مظلوم
مروۀ کرببلا حال و هوایی دارد
این سراشیبی ِ گودال منایی دارد
خبرش پر شده در دشت ز مرکب افتاد
به زمین خوردن آیینه صدایی دارد
کینه توزان جمل دشنهشان کُند شده
میزند بر تن او هر که عصایی دارد
مادرش دوخته با دست ِ شکسته؛ نکشید!
مگر این پیرهن پاره بهایی دارد؟
نیزهها پای ِ مناجات ِ لبش گریه کنند
خودمانیم! عجب سوزِ صدایی دارد
قبله این سوست؛ همینطور رهایش نکنید
آخر این کشتۀ مظلوم خدایی دارد
بی کفن گوشۀ گودال بلا افتاده
چه کسی بین شما کهنه عبایی دارد؟
حق بده زینب دلخسته پریشان باشد
دلبرش بر سر نی زلف رهایی دارد