- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۰۴
- بازدید: ۱۹۷۰
- شماره مطلب: ۱۵۶۸
-
چاپ
به مناسبت ولادت امام حسین (ع)
گفت پیمبر که اَنَا مِن حسین
ای همۀ کون و مکان مست تو
قوّت و قدرت همه در دست تو
ای نَفَسَت آیۀ توحید ما
عزّت و حکمت همه پا بست تو
جذبۀ تو جذبۀ اَللّهی است
خالق هستی است خودش مست تو
ذات و صفاتی که خداوند راست
هست در این دایره پیوست تو
بین تو و ذات خدا فرق نیست
بندگیِ او شده در بست تو
دست تو داده است خدا هر چه هست
هستیِ او هستی و او هست تو
مبدأ و مقصد همه در بند توست
عالَم گردون همه پا بست تو
وحدت و کثرت سخنی بی تو هیچ
جاذبه و دافعه سرمست تو
با عظمتتر ز تو عالم ندید
روح جنانی و جهان پست تو
در همه جا قَد چو عَلَم میکنی
حضرت عباس بغل دست تو
گفت پیمبر که اَنَا مِن حسین
هرچه امام است تهیدست تو
هر نبی و هر وصی و هر ولی
از تو حسین بن علی منجلی
ای همۀ روح ولایت حسین
آیت غرّای نبوّت حسین
روشنیِ چشم پیمبر شدی
لحظۀ پر شور ولادت حسین
بال و پرِ فُطرسِ پَر سوخته
میطلبد از تو شفاعت حسین
بر قَدَمت دوخته چشم علی
ای همه نور هدایت حسین
آیت حق آینۀ کردگار
ای دو جهان وسعتِ رحمت حسین
هم ز ازل هم نَفَس فاطمه
هم ، نفسِ مادرِ عصمت حسین
در رَحِم اسرارِ عطش گفتهای
ای جگر فاطمه آبَت حسین
ای بفدای اَنَا عطشانِ تو
از ازل آمادۀ غربت حسین
بیشتر از این اَنَا عُریان مگو
شعله مزن بر دلِ مامَت حسین
پیرهنی مادرِ تو بافته
ای پسرِ خوش قد و قامت حسین
زیر سُم اسب مُدارا کنی
بس که تویی اهل کرامت حسین
مبعث و میلاد تو گویی یکی است
جنسِ تو از جنسِ شهادت حسین
ای دل تو محو جمال خدا
وصلِ حسین است وصال خدا
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
به مناسبت ولادت امام حسین (ع)
گفت پیمبر که اَنَا مِن حسین
ای همۀ کون و مکان مست تو
قوّت و قدرت همه در دست تو
ای نَفَسَت آیۀ توحید ما
عزّت و حکمت همه پا بست تو
جذبۀ تو جذبۀ اَللّهی است
خالق هستی است خودش مست تو
ذات و صفاتی که خداوند راست
هست در این دایره پیوست تو
بین تو و ذات خدا فرق نیست
بندگیِ او شده در بست تو
دست تو داده است خدا هر چه هست
هستیِ او هستی و او هست تو
مبدأ و مقصد همه در بند توست
عالَم گردون همه پا بست تو
وحدت و کثرت سخنی بی تو هیچ
جاذبه و دافعه سرمست تو
با عظمتتر ز تو عالم ندید
روح جنانی و جهان پست تو
در همه جا قَد چو عَلَم میکنی
حضرت عباس بغل دست تو
گفت پیمبر که اَنَا مِن حسین
هرچه امام است تهیدست تو
هر نبی و هر وصی و هر ولی
از تو حسین بن علی منجلی
ای همۀ روح ولایت حسین
آیت غرّای نبوّت حسین
روشنیِ چشم پیمبر شدی
لحظۀ پر شور ولادت حسین
بال و پرِ فُطرسِ پَر سوخته
میطلبد از تو شفاعت حسین
بر قَدَمت دوخته چشم علی
ای همه نور هدایت حسین
آیت حق آینۀ کردگار
ای دو جهان وسعتِ رحمت حسین
هم ز ازل هم نَفَس فاطمه
هم ، نفسِ مادرِ عصمت حسین
در رَحِم اسرارِ عطش گفتهای
ای جگر فاطمه آبَت حسین
ای بفدای اَنَا عطشانِ تو
از ازل آمادۀ غربت حسین
بیشتر از این اَنَا عُریان مگو
شعله مزن بر دلِ مامَت حسین
پیرهنی مادرِ تو بافته
ای پسرِ خوش قد و قامت حسین
زیر سُم اسب مُدارا کنی
بس که تویی اهل کرامت حسین
مبعث و میلاد تو گویی یکی است
جنسِ تو از جنسِ شهادت حسین
ای دل تو محو جمال خدا
وصلِ حسین است وصال خدا