- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۲۳
- بازدید: ۳۰۹۰
- شماره مطلب: ۱۵۵۱
-
چاپ
اشکم به درد بزم عزای حسین خورد
ای دستگیر خلق خدا دستهایتان
زیباترین جواب دعا دستهایتان
گفتم در این مسیر گداییتان کنم
شاید رسد به دست گدا دستهایتان
دستانتان دو دست خداوند طاهر است
دست پُر از گناه کجا، دستهایتان
از این گناهکاری دستان من چقدر
افتاده است فاصله تا دستهایتان
باور نمیکنم فقط از کثرت گناه
نگرفته اند دست مرا دستهایتان
باشد! به خاک پای شما سجده میکنم
خورده به گیوههای شما دستهایتان
وقتی به خاک پای شما بوسه میزنم
دارم به دستهای شما بوسه میزنم
اسلام راستین، مسلمان درست کن
با یک نگاه حضرت سلمان درست کن
از کیمیای دیدۀ خود خرج ما نما
این سنگ را تو لوءلوء و مرجان درست کن
مولا بیا به خاک کف گیوههای خود
دست محبتی بکش انسان درست کن
در این دلی که محبس تنهایی من است
یک پنجره به سمت امامان درست کن
یک پنجره که آن طرفش روی ماه توست
سمت صفوف آینهداران درست کن
از نسل تو امام خراسان درست شد
از نسل من گدای خراسان درست کن
ذکر علی علی من از لطف این در است
از آههای سینۀ موسی بن جعفر است
ای آفتاب مشرقی سایههای من
ای سایه سار جود و عطای خدای من
رنجور کرده مرغ تنت را سیاهچال
نگذاشت بال و پَر بزنی ای همای من
مستوجب عذاب منم، من که عاصیام
آقا چرا تو درد کشیدی بجای من
زنجیر دور پای ترا بستهام به دل
زنجیر روضههای تنت بست پای من
اشکم به درد بزم عزای حسین خورد
شاید به دردتان بخورد اشکهای من
گفتی به نوکرت، به مسیّب که در قفس
دلتنگی من است برای رضای من
شیعه همیشه با تو هماهنگ میشود
وقتی دلش برای رضا تنگ میشود
در این قفس ز شوق خدا گریه میکنی
با ذکر یا رضا و رضا گریه میکنی
آقا برای مغفرت شیعیان خود
این قدر سر به سجده چرا گریه میکنی
در این سیاهچال، به تنهایی خودت
یا که برای کربُبلا گریه میکنی
بر غربت حسین جدا ناله میزنی
بر عمّه جان خویش جدا گریه میکنی
در زیر تازیانه، چرا بی خودی زِ خود
داری برای فاطمهها گریه میکنی
مرد یهود رفته ولی تو هنوز هم
چون بُرد نام فاطمه را گریه میکنی
هر چند بی حساب تو را میزد آن یهود
شکر خدا کنار تو معصومهات نبود
-
دردهای بی شمار
هرکسی با هر عقیده، هرکسی با هر مرام
راه افتاده برای خاکبوسی امام
آمدند از شیعه و سنی و نصرانی و گبر
پا به پای اربعینیها به قصد یک سلام
-
آب همچون کربلا در خانهات نایاب شد
ای که بر جودت سلیمان نبی رو میزند
روبروی گنبد تو نوح زانو میزند
صحن و ایوان تو را جبرئیل جارو میزند
شمع عمرت در جوانی از چه سو سو میزند؟
-
به حجره روضۀ عطشان کربلا داری
تویی که جود و عطا بر امامها داری
چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟
جواد فاطمه، ارث از کریمِ او بردی
غریبِ خانه شدن را ز مجتبا داری
-
عرش فتاده از فرس
کاش کمی صرف خدا میشدم
از همه جز خدا، جدا میشدم
کاش که با نعرۀ «قوموا الیه»
علیه نفس خویش پا میشدم
اشکم به درد بزم عزای حسین خورد
ای دستگیر خلق خدا دستهایتان
زیباترین جواب دعا دستهایتان
گفتم در این مسیر گداییتان کنم
شاید رسد به دست گدا دستهایتان
دستانتان دو دست خداوند طاهر است
دست پُر از گناه کجا، دستهایتان
از این گناهکاری دستان من چقدر
افتاده است فاصله تا دستهایتان
باور نمیکنم فقط از کثرت گناه
نگرفته اند دست مرا دستهایتان
باشد! به خاک پای شما سجده میکنم
خورده به گیوههای شما دستهایتان
وقتی به خاک پای شما بوسه میزنم
دارم به دستهای شما بوسه میزنم
اسلام راستین، مسلمان درست کن
با یک نگاه حضرت سلمان درست کن
از کیمیای دیدۀ خود خرج ما نما
این سنگ را تو لوءلوء و مرجان درست کن
مولا بیا به خاک کف گیوههای خود
دست محبتی بکش انسان درست کن
در این دلی که محبس تنهایی من است
یک پنجره به سمت امامان درست کن
یک پنجره که آن طرفش روی ماه توست
سمت صفوف آینهداران درست کن
از نسل تو امام خراسان درست شد
از نسل من گدای خراسان درست کن
ذکر علی علی من از لطف این در است
از آههای سینۀ موسی بن جعفر است
ای آفتاب مشرقی سایههای من
ای سایه سار جود و عطای خدای من
رنجور کرده مرغ تنت را سیاهچال
نگذاشت بال و پَر بزنی ای همای من
مستوجب عذاب منم، من که عاصیام
آقا چرا تو درد کشیدی بجای من
زنجیر دور پای ترا بستهام به دل
زنجیر روضههای تنت بست پای من
اشکم به درد بزم عزای حسین خورد
شاید به دردتان بخورد اشکهای من
گفتی به نوکرت، به مسیّب که در قفس
دلتنگی من است برای رضای من
شیعه همیشه با تو هماهنگ میشود
وقتی دلش برای رضا تنگ میشود
در این قفس ز شوق خدا گریه میکنی
با ذکر یا رضا و رضا گریه میکنی
آقا برای مغفرت شیعیان خود
این قدر سر به سجده چرا گریه میکنی
در این سیاهچال، به تنهایی خودت
یا که برای کربُبلا گریه میکنی
بر غربت حسین جدا ناله میزنی
بر عمّه جان خویش جدا گریه میکنی
در زیر تازیانه، چرا بی خودی زِ خود
داری برای فاطمهها گریه میکنی
مرد یهود رفته ولی تو هنوز هم
چون بُرد نام فاطمه را گریه میکنی
هر چند بی حساب تو را میزد آن یهود
شکر خدا کنار تو معصومهات نبود
تصویر وشعر عالیست
خیلی عالی است.