- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۱۶
- بازدید: ۴۱۷۸
- شماره مطلب: ۱۵۳۰
-
چاپ
مکتب تو مهربانی، اسوۀ تو فاطمه
ای امیرالمؤنین را یار یا امّالبنین
ای سرا پا پاکی و ایثار یا امّالبنین
مکتب تو مهربانی، اسوۀ تو فاطمه
داری از او همچنان آثار یا امّالبنین
دامنت عبّاس پرور، همسرت مولا علی
مرتضی خو، فاطمه رفتار یا امّالبنین
بهر فرزندان زهرا بعد زهرا مادری
از تو آید ای علی را یار یا امّالبنین
از تو برد عبّاس میراث وفا و عشق را
تا که شد سقّا و پرچمدار یا امّالبنین
زن پدر، نه مادر ریحانههای فاطمه
از محبّت از وفا سرشار یا امّالبنین
بودهای چون حضرت زهرا غریب شهر خویش
غربت قبرت کند اقرار یا امّالبنین
چار فرزند تو در صحرای سرخ کربلا
چار شیر بیشۀ پیکار یا امّالبنین
جعفر و عثمان و عونت اختر و عبّاس ماه
بین آل احمد مختار یا امّالبنین
خویش را پیوسته میخواندی کنیز فاطمه
در حضور عترت اطهار یا امّالبنین
چار فرزند شهیدت گشت تقدیم حسین
در زمین کربلا هر چار یا امّالبنین
چار داغت بود بر دل باز بود اشکت روان
بر حسین آن رهبر احرار یا امّالبنین
بود نامت فاطمه دردا که همچون فاطمه
گریه کردی روز و شب بسیار یا امّالبنین
فاطمه از داغ پیغمبر تو از داغ حسین
سینه پر از نالههای زار یا امّالبنین
می کشیدی با سر انگشت نقش چار قبر
میزدی آتش به دل صد بار یا امّالبنین
گریه کن یا فاطمه در ماتم آن فاطمه
کز عدو پیوسته دید آزار یا امّالبنین
تو نخوردی سیلی از دشمن میان خانهات
تو ندیدی صدمه از مسمار یا امّالبنین
دست تو سالم و لیکن بازوی زهرا شکست
پیش چشم حیدر کرّار یا امّالبنین
گریه کن ای مادر عبّاس بهر فاطمه
ای روان اشک تو بر رخسار یا امّالبنین
چشم «میثم» در غم تو در عزای فاطمه
گشته از خون جگر سرشار یا امّالبنین
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
مکتب تو مهربانی، اسوۀ تو فاطمه
ای امیرالمؤنین را یار یا امّالبنین
ای سرا پا پاکی و ایثار یا امّالبنین
مکتب تو مهربانی، اسوۀ تو فاطمه
داری از او همچنان آثار یا امّالبنین
دامنت عبّاس پرور، همسرت مولا علی
مرتضی خو، فاطمه رفتار یا امّالبنین
بهر فرزندان زهرا بعد زهرا مادری
از تو آید ای علی را یار یا امّالبنین
از تو برد عبّاس میراث وفا و عشق را
تا که شد سقّا و پرچمدار یا امّالبنین
زن پدر، نه مادر ریحانههای فاطمه
از محبّت از وفا سرشار یا امّالبنین
بودهای چون حضرت زهرا غریب شهر خویش
غربت قبرت کند اقرار یا امّالبنین
چار فرزند تو در صحرای سرخ کربلا
چار شیر بیشۀ پیکار یا امّالبنین
جعفر و عثمان و عونت اختر و عبّاس ماه
بین آل احمد مختار یا امّالبنین
خویش را پیوسته میخواندی کنیز فاطمه
در حضور عترت اطهار یا امّالبنین
چار فرزند شهیدت گشت تقدیم حسین
در زمین کربلا هر چار یا امّالبنین
چار داغت بود بر دل باز بود اشکت روان
بر حسین آن رهبر احرار یا امّالبنین
بود نامت فاطمه دردا که همچون فاطمه
گریه کردی روز و شب بسیار یا امّالبنین
فاطمه از داغ پیغمبر تو از داغ حسین
سینه پر از نالههای زار یا امّالبنین
می کشیدی با سر انگشت نقش چار قبر
میزدی آتش به دل صد بار یا امّالبنین
گریه کن یا فاطمه در ماتم آن فاطمه
کز عدو پیوسته دید آزار یا امّالبنین
تو نخوردی سیلی از دشمن میان خانهات
تو ندیدی صدمه از مسمار یا امّالبنین
دست تو سالم و لیکن بازوی زهرا شکست
پیش چشم حیدر کرّار یا امّالبنین
گریه کن ای مادر عبّاس بهر فاطمه
ای روان اشک تو بر رخسار یا امّالبنین
چشم «میثم» در غم تو در عزای فاطمه
گشته از خون جگر سرشار یا امّالبنین