- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
- بازدید: ۴۰۰۶
- شماره مطلب: ۱۵۲۶
-
چاپ
راه کمال تو به کنیزی زینب است
همسایههای لقمۀ نانت فقیرها
سجادۀ عروج تو تکه حصیرها
"انفاق" خُلق اوست که همسفرۀ علی است
بر همسر امیر نیاید حریرها
راه کمال تو به کنیزی زینب است
اینجا برای قرب، جدا شد مسیرها
تو مادری برای علمدار کربلا
یعنی که دست بوس شمایند امیرها
تازه شروع کرب و بلای مدینه است
وقتی که میرسند به یثرب اسیرها
در پاسخ سوال "حسینم چه شد؟" هنوز
لکنت گرفته است زبان بشیرها
**
باید کنار "ام بنین" گفت "فاطمه"
تا چشمه سار ساخت ز چشمِ کویرها
هیزم...تنور...زخم علی تازه میشود...
نان میشود ز داغ دل او خمیرها
هرکس که بغض داشت خودش را رسانده بود
آتش زدند خانۀ حق را اجیرها
راه کمال تو به کنیزی زینب است
همسایههای لقمۀ نانت فقیرها
سجادۀ عروج تو تکه حصیرها
"انفاق" خُلق اوست که همسفرۀ علی است
بر همسر امیر نیاید حریرها
راه کمال تو به کنیزی زینب است
اینجا برای قرب، جدا شد مسیرها
تو مادری برای علمدار کربلا
یعنی که دست بوس شمایند امیرها
تازه شروع کرب و بلای مدینه است
وقتی که میرسند به یثرب اسیرها
در پاسخ سوال "حسینم چه شد؟" هنوز
لکنت گرفته است زبان بشیرها
**
باید کنار "ام بنین" گفت "فاطمه"
تا چشمه سار ساخت ز چشمِ کویرها
هیزم...تنور...زخم علی تازه میشود...
نان میشود ز داغ دل او خمیرها
هرکس که بغض داشت خودش را رسانده بود
آتش زدند خانۀ حق را اجیرها