مشخصات شعر

مادر ِماه

آنقدر از آب خواندی تا دل سنگ آب شد

با نوای روضه‌ات عرش خدا بی تاب شد

 

مادر ماهی و در دریای اشک افتاده‌ای

نه غلط گفتم، که ماه از اشک تو غرقاب شد

 

مشک چشمت تیر خورده آنچنان از دست غم

کز لب چشمت هزاران علقمه سیراب شد

 

روضه می‌خوانی کناره گاهواره، ای رباب

عفو کن، شرمنده‌ام طفلت اگر بی خواب شد

 

دست‌های آرزویت را شکستند، آه آه

پشت مولا را شکستن از مدینه باب شد

 

ماهی دریای غیرت صید شد در علقمه

تا که مشک آبرویش طعمۀ قلاب شد

 

آنقدر خون گریه کردی پای داغ آفتاب

لاله بر قبر شهیدان ریختن آداب شد

 

مادر ِماه

آنقدر از آب خواندی تا دل سنگ آب شد

با نوای روضه‌ات عرش خدا بی تاب شد

 

مادر ماهی و در دریای اشک افتاده‌ای

نه غلط گفتم، که ماه از اشک تو غرقاب شد

 

مشک چشمت تیر خورده آنچنان از دست غم

کز لب چشمت هزاران علقمه سیراب شد

 

روضه می‌خوانی کناره گاهواره، ای رباب

عفو کن، شرمنده‌ام طفلت اگر بی خواب شد

 

دست‌های آرزویت را شکستند، آه آه

پشت مولا را شکستن از مدینه باب شد

 

ماهی دریای غیرت صید شد در علقمه

تا که مشک آبرویش طعمۀ قلاب شد

 

آنقدر خون گریه کردی پای داغ آفتاب

لاله بر قبر شهیدان ریختن آداب شد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×