- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
- بازدید: ۵۴۱۳
- شماره مطلب: ۱۴۷۴
-
چاپ
آبروی مرا بخر ای اشک
قدمت روی چشم ای اشکم، رفته بودی چه بی خبر ای اشک
آمدی پیش دوستان قدیم، راه گم کردهای مگر ای اشک
ما بدی کردهایم با تو مگر جای تو روی چشمهامان بود
تازه هم بخشش از بزرگان است، ای رفیق بزرگتر ای اشک
پیش مردم به من محل بگذار، آبرویم رفاقت با توست
همه شک کردهاند چیزی هست، آبروی مرا بخر ای اشک
باز ماه محرم آمده است؛ راستی یاد آن قدیم بخیر
لطف کن باز هم بمان پیشم، میشوم بی تو در به در ای اشک
باز بر روی گونهها بنشین سمت بالای مجلس صورت
ای در این راه و رسم پیرغلام، هدیۀ مادر و پدر ای اشک
این محرم بیا و با ما باش این محرم مرا رها نگذار
قسمت میدهم به دیوار و قسمت میدهم به در ای اشک
-
روز مادر
روز مادر که میرسد همه جا
میشود غرق هدیه و لبخندهمه فامیل سعی شان این است
توی یک خانه دور هم باشند -
سفر بسیار باید کرد تا پخته شود خامی
در این چله نشینیها چهل منزل خطر دیدم
تو ذکری دادی و من هم چهل منزل اثر دیدمو من با چشم کم سویم به سوی تو نظر کردم
چهل منزل کنار خود تو را دیدم اگر دیدم -
از رجزخوانی حر شعر دهانش وا ماند
کوفه خاری شد و در چشم جهان بین افتاد
اشک مسلم شد و از بام به پایین افتاد
غم عروسی است که در حال طرب میآید
و به دامادی چشمان وهب میآید -
روضه و اشک است کارم روز و شب در کاروان
حکم از بالا برایم آمده تب داشتن
کاسۀ چشمی پر و اشک لبالب داشتن
مصحفی دارم ورقها دل٬ زبانم هم قلم
اشک من جاری ست از باب مرکّب داشتن
آبروی مرا بخر ای اشک
قدمت روی چشم ای اشکم، رفته بودی چه بی خبر ای اشک
آمدی پیش دوستان قدیم، راه گم کردهای مگر ای اشک
ما بدی کردهایم با تو مگر جای تو روی چشمهامان بود
تازه هم بخشش از بزرگان است، ای رفیق بزرگتر ای اشک
پیش مردم به من محل بگذار، آبرویم رفاقت با توست
همه شک کردهاند چیزی هست، آبروی مرا بخر ای اشک
باز ماه محرم آمده است؛ راستی یاد آن قدیم بخیر
لطف کن باز هم بمان پیشم، میشوم بی تو در به در ای اشک
باز بر روی گونهها بنشین سمت بالای مجلس صورت
ای در این راه و رسم پیرغلام، هدیۀ مادر و پدر ای اشک
این محرم بیا و با ما باش این محرم مرا رها نگذار
قسمت میدهم به دیوار و قسمت میدهم به در ای اشک