- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۷/۱۶
- بازدید: ۳۱۶۴
- شماره مطلب: ۱۳۴۷
-
چاپ
به عشق کوشیدن
ز خون کیست که شور حماسه میجوشد؟
ز سعی کیست که عالم به عشق میکوشد؟
ز داغ کیست که جان زمانه می سوزد؟
فلک ز اشک، به دامن ستاره میدوزد؟
ببین به عرش،ملائک سرشک میبارند
بلند نام کسی را به عشق میخوانند
ز خون اوست، اگر خون عشق در رگهاست
ز سعی اوست اگر شور عاشقی در ماست
هلا تو راه وفا را به انتها برده
ز خود رها شده، در اوج عاشقی مرده
زبان خون تو اینک زبان عاشق ماست
سرود سرخ جنون بر لب شقایق ماست
ببین به عشق رسیده، به عشق کوشان را
شراب حادثه با کام عشق نوشان را
هلا حصار ز خون گرد عشق میگیریم
به پاسداری او فوج فوج میمیریم
قسم به خون خدا، عشق زنده میماند
ببین گلوی بریده به عشق میخواند
یکی ز نسل یزیدان به جا نخواهد ماند
حدیث مکر کهن را کسی نخواهد خواند
زمانه بر سر دیوان خراب خواهد شد
به نام عشق بسی انقلاب خواهد شد
حسین خون تو در رگ رگ زمان جاری است
خوشا به خواب تو در خون، که عین بیداری است
به عشق کوشیدن
ز خون کیست که شور حماسه میجوشد؟
ز سعی کیست که عالم به عشق میکوشد؟
ز داغ کیست که جان زمانه می سوزد؟
فلک ز اشک، به دامن ستاره میدوزد؟
ببین به عرش،ملائک سرشک میبارند
بلند نام کسی را به عشق میخوانند
ز خون اوست، اگر خون عشق در رگهاست
ز سعی اوست اگر شور عاشقی در ماست
هلا تو راه وفا را به انتها برده
ز خود رها شده، در اوج عاشقی مرده
زبان خون تو اینک زبان عاشق ماست
سرود سرخ جنون بر لب شقایق ماست
ببین به عشق رسیده، به عشق کوشان را
شراب حادثه با کام عشق نوشان را
هلا حصار ز خون گرد عشق میگیریم
به پاسداری او فوج فوج میمیریم
قسم به خون خدا، عشق زنده میماند
ببین گلوی بریده به عشق میخواند
یکی ز نسل یزیدان به جا نخواهد ماند
حدیث مکر کهن را کسی نخواهد خواند
زمانه بر سر دیوان خراب خواهد شد
به نام عشق بسی انقلاب خواهد شد
حسین خون تو در رگ رگ زمان جاری است
خوشا به خواب تو در خون، که عین بیداری است