- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۱۲
- بازدید: ۳۳۷۴
- شماره مطلب: ۱۳۱۶
-
چاپ
نوبت ما
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
دیگر دو بال آرزویمان شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما
این هفته هم سهشنبه شب جمکران گذشت
پاسخ نداشت این همه، آقا بیای ما
ما از ندیدنت به خدا شِکوه میکنیم
ای امتداد هرشب یا ربنای ما
دیگر به آخر خط دوری رسیدهایم
ای انتهای غیبت تو ابتدای ما
این پنج روزه نوبت ما، کاش با تو بود
بر روی رد پای تو میبود پای ما
یک جمعه گریههای تو را درک میکنیم
عَجِْل، امام منتقم کربلای ما
-
غریبتر
شبی که دیدۀ خود، پُر ستاره میکردم
برای غربت دل، فکر چاره میکردم
به دانههای چو تسبیحِ اشک در دستم
برای آمدنت، استخاره میکردم
-
روزی کربلا
میشود سوخت و خاکستری آورد به دست
باید اینگونه شد و دلبری آورد به دست
یک شبی مرحمت گوشۀ چشمی باید
تا که بتوان سحر بهتری آورد به دست
-
زخم
دل پر از زخم، نفس زخم، رگ حنجر زخم
گوشهای درته گودال، لب حنجر زخم
آسمان پر شده از سر، سر بر نیزه شده
پیکری روی زمین بی سر و، سرتاسر زخم
نوبت ما
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
دیگر دو بال آرزویمان شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما
این هفته هم سهشنبه شب جمکران گذشت
پاسخ نداشت این همه، آقا بیای ما
ما از ندیدنت به خدا شِکوه میکنیم
ای امتداد هرشب یا ربنای ما
دیگر به آخر خط دوری رسیدهایم
ای انتهای غیبت تو ابتدای ما
این پنج روزه نوبت ما، کاش با تو بود
بر روی رد پای تو میبود پای ما
یک جمعه گریههای تو را درک میکنیم
عَجِْل، امام منتقم کربلای ما