مشخصات شعر

سامرایی شده‌ام...

یازده بار جهان گوشۀ زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریۀ باران کم نیست

 

سامرایی شده‌ام، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده، از دست شما نان کم نیست

 

قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

 

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش، به خدا حج فقیران کم نیست

 

زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرایی است که در ایل تو چندان کم نیست

 

بوسۀ جام به لب‌های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضۀ دندان کم نیست

 

از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تا همین لحظه که خون گریۀ باران کم نیست

 

در بقیع حرمت با دل خون می‌گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست؟

سامرایی شده‌ام...

یازده بار جهان گوشۀ زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریۀ باران کم نیست

 

سامرایی شده‌ام، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده، از دست شما نان کم نیست

 

قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

 

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش، به خدا حج فقیران کم نیست

 

زخم دندان تو و جام پر از خون آبه
ماجرایی است که در ایل تو چندان کم نیست

 

بوسۀ جام به لب‌های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضۀ دندان کم نیست

 

از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تا همین لحظه که خون گریۀ باران کم نیست

 

در بقیع حرمت با دل خون می‌گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست؟

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×