- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۰۷
- بازدید: ۱۶۵۷۶
- شماره مطلب: ۱۲۸۹
-
چاپ
مشخصات شعر
کوتاه سروده
اسم اعظم
موجی که به یاریات مصمّم بودند
دستور زبان عشق آدم بودند
یاران تو در حکایت کرب و بلا
هفتاد و دو حرف اسم اعظم بودند
از همین شاعر
-
چراغ کربلا
در این صحرا که خارش، بوسه میزد دامن ما را
به پای جان سماعی هست در خون گلشن ما را
سماعی بی سرو بی دست، اما آنچنان موزون
که نی نجوا کند آهنگ از خود رفتن ما را
-
مادر دو آینه
بانوی صبر ای گهر عشق را امین
عاشقترین نگاه اهورایی زمین
ای در طواف سایۀ چشم تو آفتاب
از خرمن شکوه تو احساس خوشهچین
-
سرسبز
چون چشمه برآمده است سرسبز شود
با چشم تر آمده است سرسبز شود
با جاری خون به عرصۀ عاشورا
پیرانه سر آمده است سرسبز شود
-
داغ سرخ
هر چند نگاه تو مقیّد به رضاست
در باغ دلت عطر بهشت شهداست
در سینۀ مجروح تو داغی سرخ از
خورشیدِ به خون نشستۀ کرببلاست
کوتاه سروده
اسم اعظم
موجی که به یاریات مصمّم بودند
دستور زبان عشق آدم بودند
یاران تو در حکایت کرب و بلا
هفتاد و دو حرف اسم اعظم بودند
مطالب برتر سایت
اولین نظر را ارسال کنید
مطالب برتر سایت