- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۲/۰۷
- بازدید: ۳۱۳۵
- شماره مطلب: ۱۰۷۶
-
چاپ
آینهدار
منّت کشیدن از تو چه کار مبارکی است
آشفتهات شدن چه وقار مبارکی است
باید که نار عشق تو خاکسترم کند
اصلاً کنار تو چه کنار مبارکی است
دست تو از تن تو نیفتاده بال شد
بر روی شانۀ تو چه بار مبارکی است
لبهای من سوار دو دست بریده شد
حقاً که کام من چه سوار مبارکی است
دار و ندار دخترکانم تویی و تو
انصافاً این چه دار و ندار مبارکی است
با فاطمه قرار و مدارت چه خوب شد
قبل از غروب، وقت قرار مبارکی است
بعداً تو را به نام علی سنگ میزنند
پیشانی تو آینهدار مبارکی است
آب حیات، قبر تو را میکند طواف
قبر تو در قبور، مزار مبارکی است
در راه وصل تو چه غباری به معنی است
پاکش نمیکنم که غبار مبارکی است
-
سلطان کربلا حسن است
دعای زندهدلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بیصدا حسن است -
شور و شیرین
به یاد آن لب شیرین که مصطفی بوسید
ز پا درآورد آخر سرشک شور مرا
-
حاصل عمر
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم:
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
-
بساط گریه
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردۀ گزند مباد»
شنیدهام که گدا موج میزند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
آینهدار
منّت کشیدن از تو چه کار مبارکی است
آشفتهات شدن چه وقار مبارکی است
باید که نار عشق تو خاکسترم کند
اصلاً کنار تو چه کنار مبارکی است
دست تو از تن تو نیفتاده بال شد
بر روی شانۀ تو چه بار مبارکی است
لبهای من سوار دو دست بریده شد
حقاً که کام من چه سوار مبارکی است
دار و ندار دخترکانم تویی و تو
انصافاً این چه دار و ندار مبارکی است
با فاطمه قرار و مدارت چه خوب شد
قبل از غروب، وقت قرار مبارکی است
بعداً تو را به نام علی سنگ میزنند
پیشانی تو آینهدار مبارکی است
آب حیات، قبر تو را میکند طواف
قبر تو در قبور، مزار مبارکی است
در راه وصل تو چه غباری به معنی است
پاکش نمیکنم که غبار مبارکی است