دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
به کربلا نرسیدن کم از رسیدن نیست

شبی که ریخت خدا در سبوی جانم می

چو تاک رفت به اعماق استخوانم می

 

علی الصّباح قیامت کسی است ساقی من

که می‌دهد به من و جمع دوستانم می

به مناسبت میلاد امام حسن عسکری (ع)
فاطمی دین و حسینی، حسنی، حیدری‌ام

از ازل آب و گلم گفت که من کوثری‌ام

فاطمی دین و حسینی، حسنی، حیدری‌ام

 

همۀ دلخوشی‌ام ای گل زهرا این است

که خوش اقبال از این مرحمت داوری‌ام

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

گر سر ما به قدوم تو دوان خواهد شد

دوش ما راحت از این بار گران خواهد شد

 

به بلندای قدت بر تو سلامی دادم

زین بلندی ادب مسلم عیان خواهد شد

 

از خدا خواسته‌ام ذبح منای تو شوم

زده‌ام فالی و امروز همان خواهد شد

از کودکی دلداده‌ات بودم

باور ندارم شاعرت باشم ولی تو بر بیت‌های زخمی‌ام مرهم نباشی

باور ندارم غرق اشک و روضه باشم تو شاهد این اشک و این ماتم نباشی

شمس الشموس بی سر

همین که روز در آن دشت طرحی از شب ریخت

هزار کوه مصیبت به دوش زینب  ریخت

 

کنار نعش برادر شبیه نخل عزا

به گاه خم شدنش آبشاری از غم ریخت

کوتاه سروده
فدای اشک‌هایت

فدای اشک‌هایت خواهر تو

مرا کشته نگاه آخر تو

 

کمی آهسته‌تر تا جای مادر

بگیرم بوسه‌ای از حنجر تو

لب‌های قرآنی

 

آمد و در دل ِ باد پیچاند، بوی لب‌های قرآنی‌اش را

در نگاه ِ ترک خوردۀ خاک، دید ساعات پایانی‌اش را

 

او که نامش کلید نجات است، مظهر ِقَد اَقمتَ الصّلاه  است

کشتی نوح آورده تا عشق، طی کند راه طوفانی اش را

 

کوتاه سروده
سجده‌های آخر

قنوتت: روی دستت اصغرت را ...

رکوعت: خم شدی تا اکبرت را ...

 

نهادی صورتت را بر روی خاک

بمیرم سجده‌های آخرت را ...

خورشیدهای توأمان

 

تمام چشم‌های تشنه حس کردند باران را

شبی که غنچه‌ها دیدند بیداد زمستان را

 

من از اشک ترنج وُ تیغ‌های سرخ می‌ترسم

چه دستی کرد پرپر، حُسن یوسف‌های گلدان را

 

تنها در میدان

به نیزه تکیه زد مردی که تنها مانده در میدان

کنار پیکر خونین سربازان جاویدان

 

چه مردی، آنکه دریاها عطش پیمای او بودند

چه دریایی که انگشت‌اش به توفان می‌دهد فرمان

کوتاه سروده
ملاقات خدا

نمی‌شد آن همه اندوه تسکین

مگر با «یا غیاث المستغیثین»

 

ربوده صبر او را اشتیاقِ

 ملاقات خدا با روی خونین

کوتاه سروده
الهی

به موج خون رها در قتلگاهی

به سوی آسمان داری نگاهی

 

نمی‌افتد ز لب‌هایت نوایِ

«الهی یا الهی یا الهی»

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×