دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
زبان حال بی بی حضرت زینب (س)

من بی تو ‌ای خون خدا در غم نشستم

یک اربعین در هجر و در ماتم نشستم

 

من بودم و یک اربعین ضجّه دمادم 

یک اربعین در حسرت خورشید عالم

سقای تشنه لب

 

بشنو از نی ناله‌های نینوا داستان جانگداز کربلا

قصۀ دریا دلان ماه وش بر لب دریا و سوزان از عطش

ساقۀ عرش

 

سرچشمۀ خیر و برکات است حسین

معراج صلات‌ و صلوات است حسین

 

فرمود نبی: نوشته بر ساقۀ عرش

مصباح هدی، فُلک نجات است حسین

چشمۀ حیات

 

من در بر کشتی نجات آمده‌ام 

در ساحل چشمه‌ حیات آمده‌ام

 

تا زودتر از زود گناهم بخشند

قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام

کشور عشق

 

از روی حسین تا نقاب افکندند

در کشور عشق، انقلاب افکندند

تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند

محبوب خدا

 

محبوب خدا چشمۀ جاری حیات

خورشید رسل که بر روانش صلوات،

 

فرمود به امت که حسین بن علی

مصباح هدایت است و کشتی نجات

 

مهریۀ مادر

 

خاک قدمش آب حیات است حسین

مهریۀ مادرش فرات است حسین

 

غرقیم به دریای معاصی اما

شادیم که کشتی نجات است حسین

 

چشمۀ فرات

شاهی که سفینه النجاتش خوانند

مصباح هدای کائناتش خوانند

 

آلوده به خاک ماتم اوست هنوز

آن آب که چشمۀ فراتش خوانند

 

مصباح هدی

مصباح هدی به کائنات است، حسین

فیاض جمیع ممکنات است، حسین

 

کان کرم و بحر عطا و احسان

یعنی که سفینۀ نجات است حسین

 

فُلک نجات

 

محبوب تمام کائنات است حسین

مصباح هدی، فُلک نجات است حسین

 

دین نبوی زنده شد از کشتن او

احیاگر ذکر صلوات است حسین

 

گل پرپر

کسی چون من گل پرپر نبیند گلـوی پـاره اصغـر نبینـد

به دست خویش کندم قبر او را که این قنداقه را مادر نبیند

دو چشمم بود بر زخم گلویش

به قلبم حرمله تیـر خطـا زد گلـوی نـازک طفـل مـرا زد

دو چشمم بود بر زخم گلویش در دستش بسته بود و دست و پا زد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×