دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
تو را به حق دو دست قلم، حلالم کن

زیاد خون به دلت کرده‌ام، حلالم کن

تو خوب بود‌ه‌ای و من بدم، حلالم کن

 

چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم

در آسمان و زمین محترم، حلالم کن

 

آسانِ دشوار

آسان‌تر از آن نیست، ولی ماه محرم

دشوارترین کار جهان، خوردن آب است

 

خیال عمر ابد

هوای بی کسی‌ام بود، آشنای تو گشتم

خیال عمر ابد داشتم، فدای تو گشتم

 

علیل کوی تو از هر طبیب و درد معاف است

خیال عافیتم بود، مبتلای تو گشتم

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

دیدۀ مست تو را باده غلام است و بس

خاص‌ترین جام می ‌‌پیش تو عام است و بس

 

صحبت شیر و شکر پیش لبت کافری است

مدحت قند و عسل بی تو حرام است و بس

 

عباس من! صبور بمان، کربلا که هست

عهدی شکسته شد، غم آن ماجرا که هست

من کنت را غدیر نخواندی، منا که هست

پیمان ببند، فرصت قالو بلی که هست

«باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست

بعد از خدا، بزرگ همه ماسوا که هست»

 

ای غزل خوان چشم تو حافظ

دل سپردم به مهر مهرویی

گرچه آلود‌ه‌ای خرابم من

عرش اعلی اگر شود جایم

خاک راه ابوترابم من

 

خادمی خانه‌ات با خضر و نوح و آدم است

پشت میخانه نشستم، غرق شور و شادی‌ام

از خراب آباد این دل در پی آبادی‌ام

 

هرکسی پرسید از نام و تبار و شهرتم

سینه را کردم سپر گفتم که عبدالهادی‌ام

 

لطف بى کرانه

لطف امام هادى و نور ولایتش

ما را اسیر کرده به دام محبتش

 

بر لطف بى کرانۀ او بسته‌‏ایم دل

امشب که جلوه‌گر شده خورشید طلعتش

 

کوثر خوشگوار، دست شماست

هرکه را آسمانی‌اش کردند

در نگاه تو فانی‌اش کردند

 

هر که عطر و بوی تو داشت

غرق در مهربانی‌اش کردند

 

دهمین معنی زهرا، هادی است

جلو‌ه‌ای از جبروت آوردند

سور‌ه‌ای از ملکوت آوردند

 

ابری از جنس بهار و باران

به سر این برهوت آوردند

 

بی تو دل‌‌های ما بهار نداشت

آستان خدا کمال شما

هفت پرواز زیر بال شما

 

با شما می‌‌شود به قرب رسید

ای وصال خدا، وصال شما

 

جلو‌ه‌ای از «هل اتی»

نوری درخشید و به عالم روشنا داد

هادی شد و ره را نشان بر آشنا داد

 

ظلمت زدود از دهر و چندان فیض بخشید

تا بر کویر جانمان آب بقا داد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×