دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شاهکار غربت

چهرۀ آیینه اینجا در غبار غربت است

چرخش این چرخ فانی بر مدار غربت است

 

سوزش باد خزان با دشت غوغا می‌کند

برگ می‌افتد زشاخه، نوبهار غربت است

همراه قافله

وقتی ز دل یکدله‌ام صد دله می‌رفت

دیدم که دلم همره یک قافله می‌رفت

 

چون پای دلم همسفر قافله می‌شد

از این دل شوریده زبانم گله می‌رفت

ادای حق

عمر صدها نوح می‌خواهد عزای تو حسین

تا بمانیم و بگرییم از برای تو حسین

 

نی غلط گفتم که عمر صد هزاران نوح هم

کم بود بس که عظیم است این بلای تو حسین

هدیۀ ناچیز من قبولت باد

سلام باد به اسطورۀ حیا زینب

یگانه آینۀ عصمت خدا زینب

 

شکوه صبر علی در قیام عاشورا

قوام قائمۀ عشق کربلا، زینب

سلام بر شش گوشه

چهار اصلان من گر نور عین است

همه قربان یک موی حسین است

 

سلام من بر آن شش گوشه قبری

که تاج افتخار قبلتین است

احتضار

از خلد همی بوی گل یاس آید

جان از بدنم برون ز احساس آید

 

در حالت احتضار و جان کندن من

بر دیدن من حسین و عباس آید

داغ نهفته

در سینه به جز دل غمین نیست مرا

جز داغ نهفته همنشین نیست مرا

 

خوانید چرا امّ‌بنینم مردم

آن امّ بنین که بنین نیست مرا

 

شرح غم امّ‌البنین

بشنوید ای اهل دل این ماجرا!

دید مروان مادر عباس را

 

در بقیع شد غرق شور و زمزمه

اشک ریزان بر عزیز فاطمه

بانوی وقار

شنو ای دل؛ از من، تو این ماجرا

کن ای دیده؛ جاری سرشک عزا

 

چو امّ‌البنین در مدینه، شنید

شده چار فرزندش از کین، شهید

شمع شعله‌ور

السّلام ای گوهر دریای نور

السّلام ای بحر گوهر زای نور

 

السّلام ای رهرو نور الهدیٰ

السّلام ای همسر شیر خدا

سرود عاطفه

خوشم که ذاکر امّ‌البنینم

ز جان مدحتگر امّ‌البنینم

 

گل باغ وفا امّ‌البنین است

یم صدق و صفا امّ‌البنین است

 

بیت‌الاحزان

صد شکن از غم نشیند بر جبین

گر بگویم شرحی از امّ‌البنین

 

ای ز داغت داغدار افلاکیان

همنوا با نالۀ تو خاکیان

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×