باز بوی بهار، عطر نعیم

صحبت کردگار و لطف رحیم

باز آهنگ رَبَّناَ اغفرلی

نیتِّ قُربِ آشنای قدیم

ما شیعه زاده‌ایم و هوادار حیدریم

تا آخرین نفَس همگی یار حیدریم

عمّار یاسر، اَصبغ و سلمان و مالکیم

حُجر و کمیل و میثم تمّار حیدریم

میدان عاطفه ز حماسه وسیع‌تر

دست حماسه از همه دستان رفیع‌تر

چون عشق و اقتدار به‌هم می‌دهند دست

اقدامشان ز خیل دلیران سریع‌تر

تا که خون در رگ است و جان به تنم

به عزیزت قسم که سینه زنم

آنکه از گاهواره تا مردن

دیده‌اش از غمت تر است، منم

سلام باد به اسطورۀ حیا زینب

یگانه آینۀ عصمت خدا زینب

شکوه صبر علی در قیام عاشورا

قوام قائمۀ عشق کربلا، زینب

ای مظهر نجابت و اخلاص و سادگی

ای اسوۀ یگانگی و ایستادگی

عرش خدا ندیده به پای تواضعت

اینگونه ساده با نسب شاهزادگی

پر کرده چشمانی، چقدر عاشق، نگاهش را

خورشید حالا زل زده چشمان ماهش را

شوری مجدد خیمه‌ها را ملتهب کرده‌ست

مادر مهیا کرده داغ روبراهش را

آنکه نام از طرف خالق اعظم دارد مدح و تمجید ز پیغمبر اکرم دارد

کیست جز حضرت زینب که سرا پرده او حاجبی پاک، چنان حضرت مریم دارد

فکر بِکرم چو زِ هَر دایره پرهیز کند روی‌گردان نظر از هر غم ناچیز کند

گوش دل راز مگو بشنود از پردۀ غیب تا چه مقدار کسی گوش دلی تیز کند

لال بودم مرا زبان دادند

من افتاده را توان دادند

زیر خورشید گرم روز الست

مانده بودم که سایبان دادند

ماه محرم است و دلم باغ پرپر است

در چشم من، دوباره غمی سایه گستر است

ماه محرم است و دو چشم غریب من

با داغ بی بدیل تو ای سرخ! همسر است

آنجا که عاشقی است همیشه فضای ماست

در مرغزار دربه دری ردپای ماست

وقتی که نان سفرۀ ما از محبت است

صدها هزار حاتم طائی گدای ماست

دین و طریقت همه انبیا علی است

ای مدعی بدان تو که این ادعای ماست