دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یا حسین بن على ادرکنى

بر سر کوى تو با راز و نیاز

 به نیاز آمده‌ام اى همه ناز!

 

بارها گفته و می‌گویم باز

 یا حسین بن على! ادرکنى

بوسه به دشنۀ قاتل

 

اى که جودى به وجودم کردى!

 سالک مُلک وجودم کردى

 

آه من دیدى و سوزم دادى

 اشک من دیدى و دودم کردى

میلاد عطش

 

باز پیوند دل و صبر گسستم با اشک

 باز پیمانه‌ی پندار شکستم با اشک

 

باز در پرده‌ی اخلاص نشستم با اشک

 باز در خانه‌ی دل پنجره بستم با اشک

 

لالۀ سرخ‌روى عشق

امشب ز مدینه بوى عشق آید

 فریاد حق از گلوى عشق آید

 

از دامن سبز عصمت زهرا

 آلاله‌ی سرخْ‌روى عشق آید

 

بند هشتم

اى نگاهت ز کیمیا بهتر!

 خاک راهت ز توتیا بهتر!

 

زخم مهر تو خوش‌تر از مرهم

 درد عشق تو از دوا بهتر

 

 

بند هفتم

 

تو عزیز و ز جان، عزیزترى

 که ز کون و مکان، عزیزترى

 

هست جان و جهان، عزیز ولى

 تو ز جان و جهان، عزیزترى

بند ششم

 

تا بُوَد شمع بر هوا، محتاج

 تا بُوَد درد بر دوا، محتاج،

 

آن چنانى که ماهى و مرغند

هر دو بر آب و بر هوا، محتاج،

بند پنجم

از حسین است پایدار، نماز

 وز قیام وى استوار، نماز

 

نخل سرسبز نهضت او راست

 آب از خون و برگ و بار، نماز

 

بند چهارم

 

تا گشود آن مه دل‌آرا چشم

 پرتو افزود مصطفى را چشم

 

گفت تکبیر، بر جمال حسین

 چون که افتاد مرتضى را چشم

بند سوّم

 

فلک علم، اختر آورده

 صدف عشق، گوهر آورده

 

پدر مهربان هستى بین

 پا به دامان مادر آورده

اربعین حسینى

اى مونس دل! بیا و جانم باش

 مانند گذشته هم‌زبانم باش

 

برخیز و بگیر دست خواهر را

 اى پیکر پاره پاره! جانم باش

 

 

ترکیب‌بند عاشورایی

روان به جانب اصغر، چو تیر حرمله شد

زمانه گفت زمین را که وقت زلزله شد

 

نمود زمزمه‌‌ای بلبلی به یاد گلی

که از شنیدنش، آفاق پُر ز غلغله شد

 

چنان به سلسله شد بسته، عابد بیمار

که خون روانه ز چشم هزار سلسله شد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×