دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گریه بر روضۀ او، صاحب لولاک کند

مرغ بی بال و پر غمکدۀ بغدادیم

روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم

قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم

سال‌ها با جگر پاره چنین سر دادیم:

 

بر حال حسین گریه کردم

ای بیت خدا، خدانگهدار

ای محفل عاشقان بیدار

ای سنگ نشان کوی دلدار

افسوس که با دو چشم خونبار

من از تو جدا شوم دگر بار

ای بیت خدا، خدانگهدار

 

من عبد گنه‌کارم و تو حی یگانه

مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه

پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه

 

تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه

من عبد گنه‌کارم و تو حی یگانه

 

این درد از مدینه مرا برد کربلا

آنقدر خسته‌ام، قدمم پا نمی‌دهد

گاهی مسیر از من عابر کلافه است

وقتی پیاده راهی این جاده می‌‌شوم

حتی برای من چمدان هم اضافه است

سنگینی سفر به بلندای جاده‌هاست

 

روضه‌های ناب

بنا شدیم که باشیم ما خراب حسین

به فکر برده مرا روضه‌های ناب حسین

به لحظه‌‌های پر از بهت و التهاب حسین

به ناله‌‌های رباب و دل کباب حسین

 

عباس من! صبور بمان، کربلا که هست

عهدی شکسته شد، غم آن ماجرا که هست

من کنت را غدیر نخواندی، منا که هست

پیمان ببند، فرصت قالو بلی که هست

«باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست

بعد از خدا، بزرگ همه ماسوا که هست»

 

چشم ترت وقف روضه‌‌های حسین است

نوبت عشق است و کار و بار حرام است

هرچه به جز گفتن از نگار حرام است

 

جبر تو گر هست، اختیار حرام است

محضر خورشید، سایه‌سار حرام است

 

دو شش‌گوشه

آمده تا سخن از چشم خود آغاز کند

دهمین پنجره را سمت خدا باز کند

 

تا که یک پرده، خدا را به من ابراز کند،

جگر شیر بیارید که اعجاز کند

 

کربلای ما چه شد؟ دستم به دامان نجف

بسم حق، بسم محمد، بسم سلطان نجف

سینه‌ام آتش گرفت از داغ هجران نجف

تشنه‌ام من، تشنۀ خورشید تابان نجف

«گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف

می‌‌دمد خورشید از چاک گریبان نجف»

 

غیر از علی که زینب کبری است دخترش؟

امروز روز عید خدا، روز یا علی است

نقل دهان خلق و کلام خدا علی است

 

فریاد جنّ و انس و ملک یکصدا علی است

جبریل را ترانۀ یا مرتضی علی است

 

نام مولایم علی، پیچیده بین علقمه

طبع من نذر نگاه پهلوان روزگار

عاشقش هستم، قرار از سینه‌ام برده نگار

 

آمده شیر خدا در بیشه دنبال شکار

می‌گذارد دشمن مولای ما پا به فرار

 

یک سر به روی نیزه، یک خواهر جان بر لب

غم‌ها که به سر آمد، آغاز ظفرها شد

الوعده وفا! روز دندان به جگرها شد

چشمان پیمبر هم، معطوف گذرها شد

حجاج رسیدند و پایان سفرها شد

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×