دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
تُنگ بلور

با سینه‌ای که تنگ بلور است، یا حسین

ما و دلی که سنگ صبور است، یا حسین

 

چون آب ِچاه از لب تو هر که دور شد

تا روز حشر، زنده به گور است، یا حسین

راه تقرب

 

مادرش فاطمه است بی تردید

نوکر و خادم حسین و حسن

 

عاقبت غنچه می‌‌دهد روزی

بین این خانه، خار این گلشن

 

معرکۀ لاله‌ کاری‌

بریز در دل من هر چه داری از غربت

کجاست مأمن غم‌های کاری‌ات ؟… اینجا!

 

تمام عمر غمت را کشیده‌ام بر دوش

چرا کنون نکنم غم گساری‌ات اینجا؟

 

در به در

سال‌ها هست که من دربه در اربابم

سال‌ها هست که او در پی کارم باشد

 

همۀ مردم دنیا اگرم ترک کنند

چه خیال است که ارباب کنارم باشد

 

حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند

نخلى از اشک تو سیراب نگردید دگر

از همان لحظه که بر فرق تو شمشیر آمد

 

حوریان هم به عزاى تو سیه پوشیدند

 تا به گوش فلکت، نعرۀ تکبیر آمد

 

بقیع می‌‌‌شود آباد مثل کرببلا

محبت علی و فاطمه، حسین و حسن

محبتی که پدر داده یادمان این است

 

محبتی که سرانجام در حساب و کتاب

رسد به روز قیامت به دادمان، این است

 

حتی ز پشت پنجره هم دوست دارمش

خاکیست، بی ریاست، صفا دارد این حرم

بر خاک با صفاش قسم دوست دارمش

 

مضمون ناب اهل قلم بوده این بقیع

من هم شبیه اهل قلم دوست دارمش

 

شیشۀ دل خواهر

از آتش دلم دل هر سنگ آب شد کوه از کلام دختر حیدر شکستنی است

 

«آل علی چو دست تظلم برآورند» بنیان شام چون در خیبر شکستنی است

داغ مجسم

دوباره نذر کرده مادرم تا بدوزد چندتایی شال و پرچم

 

بخواند روضه خوان از شیب گودال که در ذهنم شود داغت مجسم

 

عطر یاس حسنی

بارش نعل، گلاب از تو گرفته پسرم عطر یاس حسنی می‌دهد از دور، تنت

 

آنقدر خوب نشستست به جان تو عسل که مشبک شده چون لانۀ زنبور، تنت

سرو رشیدم

قصد کردند که با تیغ پیمبرکش‌ها بدنت را همه جا مثل خبر پخش کنند

 

مگر ‌ای سرو رشیدم بدنت خیرات است که رسیدند تو را بین گذر پخش کنند

 

علمدار شاه دین

سقاى کربلا و علمدار شاه دین فرزند شیر حق و هژبر کنام‌ها

با کام تشنه آب ننوشیدى از فرات یاد لب حسین و دگر تشنه کام‌ها

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×