دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
خطبۀ عاشورا

از کامِ خودت فشانده‌ای دریا را

بی دستی و تشنه‌کامی سقا را

 

تو شاهدِ ماجرای غربت هستی

این بار بخوان خطبۀ عاشورا را 

تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)
از چشم زمانه هم تو رو می­‌گیری

 

ای وارث مادری سراپا خوبی

کم نام و نشان‌­ترین گل محبوبی

 

از چشم زمانه هم تو رو می­‌گیری

از بس که شبیه فاطمه محجوبی

کوتاه سروده
هر تیر، گلی در بدنت کاشته است

اعضای تنت یکی یکی کاسته شد

از عرش صدای ناله برخاسته شد

 

هر تیر، گلی در بدنت کاشته است

گل بود به نیزه نیز آراسته شد!

تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)
از مجلس اوست شیعه محروم چرا؟

این‌قدر بگو غریب و مظلوم چرا؟

از مجلس اوست شیعه محروم چرا؟

 

زهرا! تو مگر که چند دختر داری؟

پنهان شده نام ام‌ ­کلثوم چرا؟

کوتاه سروده
غربت

مشغولِ پرستاریِ باباست هنوز

یا اینکه نگاهِ او به سرهاست هنوز

 

ذی‌الحجه، مزارِ بی کَسَش می‌گوید:

یک جای جهان حسین تنهاست هنوز

کوتاه سروده‌ای برای امام باقر (ع)
رمز

از جدّ ِ مطهرت خدا سر می‌خواست

از نامِ علی؛ اصغر و اکبر می‌خواست

 

رمزی است که برنخاست بابات از جا!

بابای تو را خدا به بستر می‌خواست

کوتاه سروده
امام کوچک

این دشت پُر از نگاهِ بی‌شرم و حیاست

هر چند به قولِ عمه، این غم زیباست

در زیرِ شکنجه کودکی می‌خندید!

این مرد امامِ کوچکِ کرب و بلاست

کوتاه سروده
فریاد "قَد إنکَسَرتَ ظَهری" برخاست

 

 دل پـیـرهــن مشـکـی خـود را پوشیـد

                اشک از در و دیوار زمین می جوشید

 

                                                                    فریاد "قَد إنکَسَرتَ ظَهری" برخاست

                                                                    وقـتی که عـمـو جام شهـادت نوشـیـد

 

کوتاه سروده
از روی نیزه

نگاه دشت خیره سوی نیزه

چه غوغایی شده پهلوی نیزه

 

فدای چشم‌های بیقرارت

نگاهی کن به من از روی نیزه

 

کوتاه سروده
حسرت

ز شرم روی ماهش آب شد آب

ز شوق دیدنش بی تاب شد آب

 

نه بر لب‌های خود آبی رسانید

نه از لب‌های او سیراب شد آب

کوتاه سروده
لا یوم کیومک

از سیلی شب سیاه شد صورت ماه

شاه دو جهان، هم نفسش شد دل چاه

 

آن طشت پر از خونِ جگر گشت ولی

لا یوم کیومک اباعبدالله

کوتاه سروده
با خرمنِ لاله‌های پر پر چه کند؟

گر سر ندهد حسین، با سَر چه کند؟

با خرمنِ لاله‌های پر پر چه کند؟

 

گیرم که به خیمه، مشکِ آبی هم بود

با دست بریدۀ برادر چه کند؟

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×