دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
غروب نینوا

با فاطمه می‌خواست خدا را بکشد

تصویر غروب نینوا را بکشد

 

تقدیر وضو گرفت و از نیزه گذشت

تا مسح سر ستاره‌ها را بکشد

کوتاه سروده
ما را ز خاک کرببلا آفریده‌اند

ما را ز خاک کرببلا آفریده‌اند

 با ذوق چشم‌های خدا آفریده‌اند

 

 ما را ز خاک و یکصد و ده خمرۀ شراب

 تنها به عشق آل عبا آفریده‌اند

کوتاه سروده
شور حسین

هر زخم که خورد، زخمه کاری‌تر شد

موسیقیِ داغ‌ها بهاری‌تر شد

 

این شورِ حسین دستگاهی است عجیب

کز نغمۀ آن دو چشم، آری! تر شد

مسلم ابن ...

بی سر شده‌ای و از جهان سر هستی

یک گام از عاشقان جلوتر هستی

گفتند که مسلمِ عقیلی اما

ولله که مسلم ابنِ حیدر هستی ...

لبِِ امام

از بام فتاده بام را می‌فهمد

در دام فتاده دام را می‌فهمد

 

لب تشنگی‌ات وقتِ شهادت یعنی

این مرد، لبِ امام را می‌فهمد

افتاده‌ترین مرد

لب تشنه‌تر از جام فتادی سردار؛

در آتشِ این دام فتادی سردار!

افتاده‌تر از تو مرد در عالم نیست

این‌گونه که از بام فتادی سردار!

سترون

از هولِ شنیده‌های خود لرزیدیم

دیدی تو هر آنچه را که ما ... نشنیدیم!

 

ما ابرِ سترونیم و در سوگِ حسین

تنها دو سه روز بی‌صدا باریدیم

صله

او فاتحِ بدر و آیت خیبری است

خوب و بدِ خلق را خودش مشتری است

 

بردار! که در رکوع یا در گودال

تنها صلۀ تو کوفه، انگشتری است

خلوت شب

سیاهی قصد جان شمع می‌کرد

و فکر روز قلع‌وقمع می‌کرد

 

حسین اما میان خلوت شب

نشسته خارها را جمع می‌کرد

محرم می‌رسد...

مجال گریه‌ها کوتاه کوتاه

محرم می‌رسد لب‌تشنه از راه

 

به یاد غنچۀ نشکفته کم کم

فرو می‌غلتد از کنج گلوگاه

پیروز

هفتاد و دو مرد ... ! کربلا پیروز است

در ظهر نبرد، کربلا پیروز است

 

 تردید مکن در آیۀ جاء الحق

ای چرخ بگرد! کربلا پیروز است

کوتاه سروده
الهی قلب من آتش بگیرد

دلِ عالم گرفت از هُرم آهت

فدای کودکان بی پناهت

 

الهی قلب من آتش بگیرد

شب آخر شبیه خیمه‌گاهت

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×