دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گل مجتبی

قاسم، گل مجتبی که دل واله‌ی اوست

ماهی است که نور سرمدی هاله‌ی اوست

 

ما را به ولای حسنت، یا زهرا!

امّید به مهر سیزده ساله‌ی اوست

 

 

نقش نگین: انّ الله بالِغ امره

نقش انگشتر حسین آن کس

که ز نامش قرار می‌آید

 

این حقیقت بُوَد که عالم را

«امر پروردگار می‌آید»

 

 

شب میلاد

امشب شب میلاد حسین است، حسین

 وندر همه جا یاد حسین است، حسین

 

خوانند همه «نادعلى» لیک على

 امشب به لبش ناد حسین است، حسین

 

ربـاعـی

 

در وحدت حق، مَظهر ذات است، حسین

مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین

 

یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر

عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین

 

غم امّ‌البنین

بنال ای دل، دل مهدی غمین است

شب جان دادن امّ‌البنین است

 

در این ماتم اگر اشکی بریزی

جزایت با امیرالمؤمنین است

خاطر

تیغی که جدا دو دست عباسم کرد

دیدی که چه با خاطرِ حساسم کرد

 

این تیغ، مدینه با غلافی سنگین

نیلوفر پژمرده گل یاسم کرد

 

درِ شفاعت

میلاد حسین و شادى دل‌ها شد

 امّید دل پیمبران پیدا شد

 

اینک به سویش برو که فردا دیر است

 کز آمدنش در شفاعت وا شد

 

عید آزادى

 

بر آن چه که شد هادى فطرس، صلوات

 خوانیم به دل‌شادى فطرس، صلوات

 

میلاد حسین، عید آزادى اوست

 بر لحظۀ آزادى فطرس، صلوات

روح آزادى

 

آن جا که به پاى دشنه‌ها جان می‌ریخت

 خون شرف، آبروى انسان می‌ریخت

 

در پاسخ آب، روح آزادى را

 خون بود که از گلوى عطشان می‌ریخت

 

نگاه مادر

ظالم! تو که می‌بُرى سر از پیکر من

 سیراب ز خنجرت شود حنجر من،

 

رحمى که ز دل، ناله برآرد خواهر

 شرمى که نگاه می‌کند مادر من

 

وداع

 

بر خاک نشست و آبرو را بوسید

 چون جان به بغل گرفت و او را بوسید

 

در وقت وداع با حسینش زینب

 رگ‌هاى بریده‌ی گلو را بوسید

اشک غم

 

اى اشک غمت روشنى محفل ما!

 فارغ ز تو یک لحظه مبادا دل ما!

 

اى واى کسى که حاصلش سوخت! ولى

 از عشق تو سوختن بُوَد حاصل ما

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×