دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شوق زیارت

محرّم، اشک و روضه، شور و هیئت

هوای پر زدن، شوق زیارت

 

اگر تا کربلا رفتی دل من

مشو راضی به کمتر از شهادت

بی یار

 

تنها نه کسی تو را هماورد نبود

یک مرد نبرد، یار و همدرد نبود

 

آن شب که زنی کرد حمایت از تو

در کوفه به حقّ حق که یک مرد نبود

 

دل سنگی

اینجا همه یک دل اند، دل اما سنگ

پر کرده تمام دست‌هاشان را سنگ

 

تفریح بزرگ و کوچک شهر یکی است

بر بام و گذر نشانه گیری با سنگ

بمیرم بابا!

زخمی شده حنجرت؟ بمیرم بابا!

بی سر شده پیکرت؟ بمیرم بابا!

 

گیسوی تو را کدام وحشی آشفت؟

چه آمده بر سرت؟ بمیرم بابا!

دلبر و دل

گفتند مسیر عشق را کامل بست

خود را وسط دلبر و دل حائل بست

 

ای عشق ببین چه کرده‌ای با آن مرد

می‌خواست که راه را ببندد، دل بست

با ادب

نه هر که نسب داشت حسینی شده است

یا ذکر به لب داشت حسینی شده است

 

تاریخ نشان داده فراوان، چون حر

هرکس که ادب داشت حسینی شده است

دستگیر عالمین

 

السلام ای دستگیر عالمین

ای به ارباب دو عالم، نورعین

 

روز محشر چشم ما بر دست توست

اشفعی لی، فاطمه بنت الحسین

چیدن مهتاب

پر قنداقه را در خون کشیدند

ز دستان سحر، مهتاب چیدند

 

دل  آهن  به حال آن گلو سوخت

که با تیر سه شعبه، سر بریدند

شبنم

به روی برگ گل، شبنم نشسته

به سوگ تشنه‌ای، زمزم نشسته

 

به روی حنجر ششماهه با تیر

سه تا بوسه کنار هم نشسته

خروش رود و دریا

خروش رود و دریا: یا اباالفضل

پناه اهل دنیا: یا اباالفضل

 

به حق دست‌هایی که قلم شد

بگیر این دست‌ها را یا اباالفضل

عزای عاشورا

ما سینه زنان عصر تاسوعاییم

در فکر عزای روز عاشوراییم

 

شادی نکنیم در شب قتل حسین

چون شامل لعن حضرت زهراییم 

 

دست به دریا

سقا تویی و دست به دریا برسان

یک مشک پر از آب گوارا برسان

 

نجوای غریب کودکان را بشنو

عباس عمو! زود خودت را برسان

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×