دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سراسر روشنایی

خوشا من! هر چه بودم، هر چه هستم

به ذکرِ یا حسین، ای دوست!  هستم

 

چه مستی؟ آی این مستی غریب است

جز این مستی، همه هستی فریب است

 

نیستان

رفیقان! نینوا میخانۀ ماست

رواقِ شورشِ مستانۀ ماست

 

شفابخش است بوی خاک پاکَش

فدای عاشقانِ سینه چاکش!

تصرُّف

خدایا! این چه سودا، این چه حالی است

که دستانم در این هنگامه خالی است

 

چه دارم غیرِ مُشتی واژه تار

گرفتارم، گرفتارم، گرفتار

زبان لال

فتوحِ روح و رستاخیز جان شد

بیا ای دوست! فصلِ ارغوان شد

 

سفر کن، نوبتِ ذبح عظیم است

بنوشان جرعه‌ها، ساقی کریم است

چاووش‌خوانی

شگفت است این صدا لبیک ... لبیک!

که می‌خواند خدا؛ لبیک ... لبیک!

 

سفر که عاشقا! این حجّ خون است

سرانجامش اِلَیْهِ راجِعُون است

شرح غم امّ‌البنین

بشنوید ای اهل دل این ماجرا!

دید مروان مادر عباس را

 

در بقیع شد غرق شور و زمزمه

اشک ریزان بر عزیز فاطمه

بانوی وقار

شنو ای دل؛ از من، تو این ماجرا

کن ای دیده؛ جاری سرشک عزا

 

چو امّ‌البنین در مدینه، شنید

شده چار فرزندش از کین، شهید

شمع شعله‌ور

السّلام ای گوهر دریای نور

السّلام ای بحر گوهر زای نور

 

السّلام ای رهرو نور الهدیٰ

السّلام ای همسر شیر خدا

سرود عاطفه

خوشم که ذاکر امّ‌البنینم

ز جان مدحتگر امّ‌البنینم

 

گل باغ وفا امّ‌البنین است

یم صدق و صفا امّ‌البنین است

 

بیت‌الاحزان

صد شکن از غم نشیند بر جبین

گر بگویم شرحی از امّ‌البنین

 

ای ز داغت داغدار افلاکیان

همنوا با نالۀ تو خاکیان

 

خداحافظ

خداحافظ ای چشم گریان چو ابر

خداحافظ ای چار تصویر قبر

 

خداحافظ ای خاک‌های بقیع

شب و روز محنت‌فزای بقیع

لعل لب

بشنو از من این کلام معتبر

هست منقول از احادیث این خبر

 

آنکه چون دادی خدای دادگر

زوجۀ شیر خدا را یک پسر

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×