دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
قبولم کن

شبی میان همین روضه‌ها قبولم کن

به حرمت غم آل عبا قبولم کن

 

درون سینۀ من حبّ مرتضی جاری است

به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن

 

سفر تلخ

آن روز‌های شعله‌ور یادم نرفته

دستان تبدار پدر یادم نرفته

 

دریا همان نزدیکی، اما تشنه بودیم

بیتابی و چشمان تر یادم نرفته

 

این همه جای جراحات، برای شام است

چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند

که دل سوخته را ناله مداوا نکند

 

چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد

کاش می‌‌شد خودش اینقدر تقلا نکند

 

خون حسین منتظر انتقام توست

ای یوسف غریب، به کنعان نیامدی

تنهاترین مسافر دوران، نیامدی

 

گویند بوی پیرهنت می‌رسد، ولی

ما مانده‌ایم و وعدۀ خوبان نیامدی

 

دل دنیا گریز

عاشقان مدارج عالى

در عروجند با سبکبالى

 

از خداوند پر شدم دیشب

تا مرا کرد از خودم خالی

 

عرش فتاده از فرس

کاش کمی صرف خدا می‌‌شدم

از همه جز خدا، جدا می‌‌شدم

 

کاش که با نعرۀ «قوموا الیه»

علیه نفس خویش پا می‌‌شدم

 

ستارۀ زخمی

تنهاترین غریب، کجایی پسر عمو؟

کشته مرا هوای جدایی پسر عمو

 

زخمی‌ترین ستارۀ دارالاماره‌ام

آماده‌ام برای ر‌هایی، پسر عمو

 

راز مگو

با تضرع ایستاد و رو به رویش حرف زد

با خدای خویش از راز مگویش حرف زد

 

دست بر زیر محاسن برد و گفتا: پیشکش

از خطوط صورت و زیر گلویش حرف زد

 

هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله

عرفه آمده، از یار خبر نیست چرا؟

چقدر ناله زنم آه، کجایی آقا؟

 

رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و

پس قرار من و تو کی و کجا؟ ‌ای جانا

 

نشناختم تو را

من را همیشه خواندی و نشناختم تو را

از غصه‌ها رهاندی و نشناختم تو را

 

این بندۀ اسیر معاصی و نفس را

از درگهت نراندی و نشناختم تو را

 

سر زندگی‌ام لحظۀ دیدار حسین است

تا حاجت من دیدن رخسار حسین است

سر زندگی‌ام لحظۀ دیدار حسین است

 

شالودۀ عالم اگر از غصه و رنج است

غم نیست دلی را که گرفتار حسین است

 

کدام روز بود همچو روز عاشورا؟

طلوع عید بزرگ و مبارک اضحی

فروغ وحدت و توحید داده بر دل‌ها

 

ز خاک پاک منی سرکشد به دامن عرش

نوای زمزمۀ گرم عاشقان خدا

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×