دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
طاووس و یوسف

و چشم ابری من بر کویر خواهد ماند

همیشه جملۀ نعم‌الامیر خواهد ماند

 

چقدر فرصت پرواز، آسمان خالی

و پشت میله کبوتر اسیر خواهد ماند

 

شهید زنده

دژخیم ز بغض، زرد رخسارت خوانْد

در اوج شکوه بودی و، و خوارت خوانْد

 

ای سبزترین شهید زنده «سجاد!»

«بیمار»، کسی بود که بیمارت خوانْد!

 

عمامۀ سبز

از جلوۀ گل‌های جهان، کاسته شد

عذر مه و مهر و اختران، خواسته شد

 

چون بست به سر، حسین، عمامه سبز

«گل بود و، به سبزه نیز، آراسته شد!»

شیرازۀ صبر

در غربت شام و کوفه، نام‌آور عشق

همزاد بلا، مادر غم، خواهر عشق

 

با موی پریشان شده، شیرازۀ صبر

با قدّ خمیده، سایه‌ای بر سر عشق

 

روح ملکوتی

در کام تو، ذوالفقار حیدر به نیام

در خطبۀ تو، گرمی صد شعله پیام

 

هر چند به خاک غم نشسته‌ست دلت

روح ملکوتی تو در اوج قیام

 

پژواک خطابه

ای صبر تو، چاک کرده پیراهن غم

وی عزم تو، آتش زده بر خرمن غم

 

پژواک خطابه‌های تو محو نمود

از ساحت پاک حنجرت، شیون غم

خلیل نینوا

گر جسم تو، سوده گشت در هاون صبر

روح تو ببخشید توان بر تن صبر

 

پیداست، خلیل نینوای عشقی

ای سینۀ آتشین تو، گلشن صبر

جبرئیل حماسه

ای نام تو، نینوای خونین پیام

وی صحنۀ کربلای تو، کوفه و شام

 

جبرئیل حماسه، می‌چکد از دو لبت

چون تیغ خطابه را برآری ز نیام

قمر زهرا

ای آنکه خداوند یکتا به تو می‌نازد

تو یوسف زهرایی، مولا به تو می‌نازد

 

تو جنت الاعلایی، جان بخش مسیحایی

از بس که تو زیبایی حورا به تو می‌نازد

گندم رسیده

بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد

آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد

 

مقصود از تکلّم طور از تو گفتن است

موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد

وصل کن این فراق را

وصل کن این فراق را از دور

بر کۀ باتلاق را از دور

 

ضربانم رضا رضا شده است

بشنو این اشتیاق را از دور

 

کریم اهل بیت (ع)

از تمام بیشترها بیشتر بخشیده است

به ابوذرها هم این بخشنده زر بخشیده است

 

تازه از سهم نداری‌های خود هم بارها

در مدینه نخل را قبل از ثمر بخشیده است

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×