دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نقّاشی دل

عجب مدار گر این زلف را، سیاه کشیدم

به هر رقم که زدم، صد هزار آه کشیدم

 

سپاه غم، حشم عقل را کشید به غارت

چو صورتی ز شهنشاه کم‌سپاه کشیدم

 

دردمند عشق

عالم پُر از ندای حسین و نوای اوست

دل در فغان به زمزمۀ نینوای اوست

 

گلشن شود ز خون شهیدان اگر جهان

ذوق و صفایش از چمن کربلای اوست

 

عاشق وارسته

 

زندۀ جاوید کیست؟ کشتۀ شمشیر دوست

کآب حیات قلوب، در دم شمشیر اوست

 

گر بشکافی هنوز، خاک شهیدان عشق

آید از آن کشتگان، زمزمۀ دوست دوست

خانۀ پدری

ز هر طرف، مه رخساره‌ات به جلوه‌‌گری است

خموش باد نگاهی که ناظر دگری است!

 

دو صد مسیح‌نفس مانده واله و مبهوت

که در فضای شفاخانه‌ات، عجب اثری است!

 

مشک و مشکو

در هر دو جهان، قبلۀ من، روی حسین است

یعنی همه‌‌ جا روی دلم، سوی حسین است

 

با عشق حسین از دو جهان، چون نکَنم دل؟

مُلک دو جهان، قیمت یک موی حسین است

 

قتیل قبله

ندیدم هر چه گشتم، کوچه‌کوچه، ردّ‌ِ پایت را

چه می‌شد؟ کاش می‌شد! بشنوم من‌ هم صدایت را

 

قتیلِ قبله! دردت را بلاگردانِ دیرینم

چه می‌شد؟ کاش می‌شد! تا سپر باشم بلایت را

 

 

بوی کربلا

امشب عجیب خوش‌دلم، از بوی کربلا

دارد حسین می‌وزد، از سوی کربلا

 

بانگ علی، دوباره مرا زنده کرده است

انگار زینب است، سخن‌گوی کربلا

 

بر مشامم می‌رسد

در میان آید به هر جا گفت‌وگوی کربلا

می‌زند پر، طایر روحم به سوی کربلا

 

نیستم در هیچ جا با کس، سرِ گفت و شنید

جز در آن محفل که باشد، گفت‌وگوی کربلا

 

 

گندم رسیده

بالا نرفت آن‌ که به پای تو، پا نشد

آقا نشد، هر آن‌ که برایت، گدا نشد

 

مقصود از تکلّم طور، از تو گفتن است

موسی نشد، هر آن‌ که کلیم شما نشد

 

 

دو زمزم

کعبه، یک زمزم اگر در همه عالم دارد

چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد

 

هر کجا مُلک خدا هست، حسینیّۀ توست

هر که را می‌نگرم، شور محرّم دارد

 

قدر مخفی

کسی نشناختت، ای دخت مظلوم!

نباشد قدر تو بر خلق، معلوم

 

اگر زینب بُوَد امّ المصائب

تویی اخت المصائب، «امّ کلثوم»!

 

ردیف عشق

 

در دفتر عشق، حرف منظوم شدم

تا آینه‌دار پنج معصوم شدم

 

هرکس به ردیف عشق نامی را خواند

من خادم بیت «امّ کلثوم» شدم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×