دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سفر به مدینه

این گدا سوی مدینه سفری می‌خواهد

تا بیاید حرمت راهبری می‌خواهد

 

زان نفس‌ها که بر آن شامی گستاخ زدی

دل بیچاره من هم اثری می‌خواهد

حضرت سجّاد

زینت شب‌های دعا، حضرت سجّاد

خاطره‌ی کرب‌وبلا، حضرت سجّاد

 

جلوه‌ی زیبای عبادات الهی

ای پسر خون خدا، حضرت سجّاد

کشتی بی‌بدیل نجات آفریده شد

اقرأ بأسم پس جملات آفریده شد

میزان به سجده رفت صراط آفریده شد

 

جبرئیل چید با نظر وحی رج به رج

انسانی از تمام جهات آفریده شد

 

خلق و مرام و عاطفه را چید روی هم

مجموعۀ تمام صفات آفریده شد

در نقشه‌ها فرات به کوثر نمی‌رسد

فطرس رسیده جا به کبوتر نمی‌رسد

حتی فرشته پیش تو با پر نمی‌رسد

 

پس با وجود این همه شعبان که رفته است

دیگر گناهکار به محشر نمی‌رسد

کریم دیگر

هر که می‌خواهد که در سرها سری پیدا کند

پیش تو باید مدال نوکری پیدا کند

 

یک حسن هم بود در این خانواده که خدا

خواست تا ملکش کریم دیگری پیدا کند

 

روح تو در عرش بود و در خور تو جبرئیل

گشت در کل زمین تا مادری پیدا کند

 

کمان آرشی

در هم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته

بسکه چشمش وا شده ابروش خم برداشته

 

از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه

این کمان آرشی را از عجم برداشته

خورشید با قمر

رفت خورشید با قمر برگشت

خنده روی لب پدر برگشت

 

شهر را جور دیگری می‌دید

هر که آن روز از سفر برگشت

هشت

نمره‌ی صندلی‌ام باز درآمد هشت است

ساعت رفتن من نیز به مشهد هشت است

 

همه جا مضربی از هشت و به تخت اعداد

آن که امروز نشسته است به مسند هشت است

درِ شفاعت

میلاد حسین و شادى دل‌ها شد

 امّید دل پیمبران پیدا شد

 

اینک به سویش برو که فردا دیر است

 کز آمدنش در شفاعت وا شد

 

عید آزادى

 

بر آن چه که شد هادى فطرس، صلوات

 خوانیم به دل‌شادى فطرس، صلوات

 

میلاد حسین، عید آزادى اوست

 بر لحظۀ آزادى فطرس، صلوات

آبرو

 

دارم چه اگر گناه صحرا صحرا

 وز شرم شدم به جمع تنها، تنها

 

من آبرویم ز آبروى توست، حسین!

 شد قطره ز پیوستن دریا، دریا

دو گل محمّدى

زیبا شده باغ احمدى از گل یاس

 اى ماه نبى! خوش آمدى با گل یاس

 

آمیخته از حسین و عبّاس و على

عطر دو گل محمّدى با گل یاس

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×