دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سلیمان کربلا

خوشا جانى که جانانش حسین است

 خوشا دردى که درمانش حسین است

 

بُوَد فرمان‌رواى کشور دل

 خوشا مُلکى که سلطانش حسین است

 

گوهر دوستى

عرض حاجت ز چه بر مردم سفّاک بریم؟

 گوهر پاک چرا در بر ناپاک بریم؟

 

ما جگرسوخته‌ی عشق حسینیم و مدام

 نام آن تشنه جگر با دل صد چاک بریم

 

عطر بهشت

شناخت هر که تو را جز خدا بجوید؟ نه

 به غیر راه تو راهى دگر بپوید؟ نه

 

اسیر عشق تو آزادی‌اش در این بند است

 شکسته از غم تو مومیا بجوید؟ نه

 

تاج افتخار

 

مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم

 این گنج، پُربهاست؛ من ارزان نمی‌دهم

 

گر انتخاب جنّت و کویت به من دهند

 کوى تو را به جنّت و رضوان نمی‌دهم

سلام بر سوّمین امام

 

سلام ما به تو! اى سوّمین امام! حسین!

 که در حضور تو مهدى کند سلام، حسین!

 

سلام بر تو که در زیر تیغ با لب خشک

 براى شیعه فرستاده‌اى پیام! حسین!

 

لالۀ سرخ‌روى عشق

امشب ز مدینه بوى عشق آید

 فریاد حق از گلوى عشق آید

 

از دامن سبز عصمت زهرا

 آلاله‌ی سرخْ‌روى عشق آید

 

بند هشتم

اى نگاهت ز کیمیا بهتر!

 خاک راهت ز توتیا بهتر!

 

زخم مهر تو خوش‌تر از مرهم

 درد عشق تو از دوا بهتر

 

 

بند هفتم

 

تو عزیز و ز جان، عزیزترى

 که ز کون و مکان، عزیزترى

 

هست جان و جهان، عزیز ولى

 تو ز جان و جهان، عزیزترى

بند ششم

 

تا بُوَد شمع بر هوا، محتاج

 تا بُوَد درد بر دوا، محتاج،

 

آن چنانى که ماهى و مرغند

هر دو بر آب و بر هوا، محتاج،

بند پنجم

از حسین است پایدار، نماز

 وز قیام وى استوار، نماز

 

نخل سرسبز نهضت او راست

 آب از خون و برگ و بار، نماز

 

حسین بحر کرم

 

هر کسى در پى گم‌گشته‌ی ما می‌گردد

دل، جدا می‌رود و دیده، جدا می‌گردد

 

بر سر راه، چو فطرس به حریم کرمش

دل هر جایى ما، در همه جا می‌گردد

 

بند چهارم

 

تا گشود آن مه دل‌آرا چشم

 پرتو افزود مصطفى را چشم

 

گفت تکبیر، بر جمال حسین

 چون که افتاد مرتضى را چشم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×