دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شیرزن

 

«امّ‌کلثوم»! علی را دختر!

زهره را انجمن­ آرا اختر

 

میوه‌ی قلب رسول الله است

چه کس از مرتبه‌اش، آگاه است؟

 

ناگفته‌ها

نشود شعر تَری مدح و ثنایت بانو!

کو رسایی که نویسد به رثایت بانو!

 

جای دارد که هزاران چو امینی، عالِم

الغدیری بنویسند برایت بانو!

 

 

بحر کمال

 

این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش

فرزانه است و زینب کبری است، خواهرش

 

در عصمت و عفاف بخوانش چو فاطمه

در منطق و کلام ببین مثل حیدرش

 

قربانگه عشق

ای که بر سینه‌ی خود، آتش ماتم داری!

به دل از داغ برادر، دو جهان غم داری

 

دخت مولایی و غم نامه‌ی زهراست تو را

نسبت از سلسله‌ی حضرت خاتم داری

 

قصیده‌ استاد همایی برای کتیبه ضریح حضرت مسلم بن عقیل (ع)

اگر جمال عمل خواهی و مقام جمیل

بیا به روضه‌ی درگاه مسلم بن عقیل

 

سفیر مذهب حق، پیش‌تاز جان‌بازان

که در طریق رضای خدای گشت قتیل

 

قصیده‌ استاد همایی برای تاریخ ضریح مطهّر حضرت اباالفضل العبّاس (ع)

یارب این بارگه کیست بدین جاه عظیم؟

کآسمان خم شده پیش در او در تعظیم

 

نفحه‌ی ساحت قدسش دم جان‌بخش مسیح

پنجه‌ی گنبد بامش ید بیضاى کلیم

 

 

نمایندۀ زهرا

 

زینب که نماینده بُوَد زهرا را

 بگْرفته به دست، رشته‌ی دل‌ها را

 

از صبر خدایى است که با آن همه غم

 شیرازه کند کتاب عاشورا را

 

خواهر ثارالله

 

این جا حرم سجود مهر و ماه است

بر درگه هفت قبله زین جا راه است

 

آرام‌گه زینب کبراست که او

هم دختر و هم خواهر ثارالله است

 

آیینه

 

در نام رقیّه، فاطمه پنهان است

 از این دو یکى جان و یکى جانان است

 

در روى کبود این دو پیداست خدا

 آیینه، بزرگ و کوچکش یکسان است

غزال کوچک

 

یاد تو رقیّه! نور دل‌هاست هنوز

 من می‌روم و دلم در این جاست هنوز

 

آثار بزرگى، اى غزال کوچک!

 از قبر مقدّس تو پیداست هنوز

 

نشان زهرا

 

اى آنکه غمت به جان گل‌ها مانده است!

 رفتم من و پیش تو دلم جا مانده است

 

تو فاطمۀ صغیرۀ زهرایى

 بر چهرۀ تو نشان زهرا مانده است

 

یار پدر

 

ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر!

هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر

 

در لیله‌ی قدر آخر عمر علی

شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×