گزینم قران است و دین محمد

همین بود ازیرا گزین محمد

یقینم که من هردوان را بورزم

یقینم شود چون یقین محمد

کلید بهشت و دلیل نعیمم

حصار حصین چیست؟ دین محمد

هزار بار گر افتد به خاک پای تو دستم هنوز از تو و از هدیه کمم خجل استم

چنان به عشق تو گشتم اسیر، یوسف زهرا که مشتبه شده بر خلق من حسین پرستم

از محرم، حرمی‌ دور و بر ماه کشید

از دو چشم من و تو تا حرمش راه کشید

در کویر من و تو روضه گرفت و آنگاه

آب شیرین حیات از دل این چاه کشید

می‌‌نوشم امشب واژه‌ها را از سبویت

پر می‌‌شود جام عطش از آبرویت

سجاده‌ات پهن است در محراب، حالا

تر می‌شود ابیات از آب وضویت

بیت الغزل هر غزل ناب، رقیه ست

خورشید علی اصغر و مهتاب، رقیه ست

نزدیک‌‌ترین راه به الله حسین است

نزدیک‌‌ترین راه به ارباب، رقیه ست

راه عشق است ‌این و راه ساده نیست

برنخیزد هرکسی آماده نیست

جاده‌ای گلگون‌‌تر از دل‌های پاک

مرکبی جز عشق در ‌این جاده نیست

دل تشنه لب چشمۀ جوشان ولاست

جان در طلب روضۀ رضوان خداست

یک سمت بهشت نور شد شهر نجف

یک سمت بهشت عشق هم کرب و بلاست

نگاه کن چقدر روضه‌ها اثر دارند

برای قافلۀ شب زده، سحر دارند

خوشا به حال کسانی که در هوای حسین

همیشه و همه جا دیدگان تر دارند

اربعین، ذی الحجۀ عشاق در کرب و بلاست

بستن احرام با پیراهن و شال عزاست

بر تمام خلق از شش گوشه رحمت می‌رسد

چرخش عالم به غیر از حول‌ این محور خطاست

عاشق کماکان در مسیر اربعین است

از هر کجا باشد سفیر اربعین است

آه و دم مولا نباشد آدمی‌نیست

پس آدمیت سخت، گیر اربعین است

جهان محو تماشای قیام اربعینی‌هاست

نجف تا کربلا عرش معلای زمینی‌هاست

نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است

عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است

چه اعجازی است در کویت که دارد بهترین‌ها را

که خالی کرده از شوقش تمام سرزمین‌ها را

همه از خانه‌ها بیرون زدند و عازم یارند

دل باجمع بودن داده‌ای گوشه نشین‌ها را