دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گفتم ام البنین، دلم پا شد

گفتم ام‌البنین، دلم پا شد

گره‌هایی که داشتم وا شد

مژدگانی بده عباس، که خواهر آمد

اربعین تو رسیده است و ز راه آمده است

خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است

 

زینب از وادی شام آمده، چشمت روشن

از کجا تا به کجا آمده؟ چشمت روشن

 

این اشک‌ها آبی است بر دوزخ

یادت می‌آید زیر پرچم گریه کردیم؟

هرجا حسین گفتند، در دم گریه کردیم

 

تا کربلا رفتیم و با هم روضه‌ خواندیم

تا کربلا رفتیم و با هم گریه کردیم

 

پروانه‌ها در آتش تو جمع می‌شوند

با پای لنگ و در به در پابرهنه‌ها

جا مانده‌ایم از سفر پابرهنه‌ها

 

ای کاش دیدگان ترم جاده می‌شدند

چون چشم فرش در گذر پابرهنه‌ها

 

هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله

اول شعر تبرک شده با بسم الله

ابتدای همۀ مرثیه‌ها: بسم الله

 

هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله

هرکه دارد هوس کرببلا، بسم الله

 

اربعین بی‌قراری

نوای ناله و غم‌ها: رقیه

گرفته کاروان دم: یا رقیه

 

رسیده اربعین بی‌قراری

همه برگشته‌اند اما رقیه

 

تیر بلا

هر چه حسن است، همه ذکر حسن می‌گویند

ذکر زیبای تو گل‌ها به چمن می‌گویند

 

بلبلان یکسره در دشت و دمن می‌گویند

همه از حال غریبی به وطن می‌گویند

 

غمش ز جنس حسین است هرکه مظلوم است

نه بوی مشک، نه چون بوی نافۀ ختن است

نه بوی یاسمن است این، نه بوی یاس من است

 

نه بوی چادر خاکی، نه عطر آن گودال

بقیع، روضۀ مکشوف کوچه و زدن است

 

سجاده‌اش بر غربت او گریه کرده

از بار داغش پشت پیغمبر شکسته

تنهاترین سردار بی لشگر، شکسته

 

سجاده‌اش بر غربت او گریه کرده

پای غریبی‌اش دل منبر شکسته

 

مثل زینب، بلند گریه کنیم

باید امشب بلند گریه کنیم

مثل زینب، بلند گریه کنیم

 

که مرتب بلند گریه کنیم

سوخت از تب، بلندگریه کنیم

 

همه گفتند که جان‌ها همه قربان حسین

بنویسید مرا: بی سر و سامان حسن

بنویسید: منم تشنۀ احسان حسن

 

حسن در حسنِ حسن، عشق حسن، جان حسن

دل عشاق شکار است به پیکان حسن

 

مرغ بهشت

در موقع سپر شدنش محسن

کامل نگشته بود تنش محسن

 

زهرا به خانه بود و سپر می‌شد

هر دفعه موقع زدنش محسن

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×