دسترسی سریع به موضوعات اشعار
رسیدن به کربلا
موکب شاه فلک فر، در زمین نینوا
چون فرود آمد «تجلی الله فی وادی طـُوی»
تا که خرگاه امامت شد در آنجا استوار
آسمان زد کوس «الرحمن علی العرش استوی»
شعر عاشورایی شهریار
کاروان کربلا
شیعیان! دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبۀ جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین
ای امید من
جز نفسی که از غمت، سینه پر آه میکنم
هر نفسی که میکشم، عمر تباه میکنم
نیست به غیر مهر تو، مایۀ رو سپیدیم
من که ز کار زشت خود، نامه سیاه میکنم
غوغای غم
بار بگشایید، اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
بر مشام جان رسد بوی بهشت
به به از این تربت مینو سرشت