دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
چی می‌شه دلم رو کربلا کنی؟

دوباره می‌رم یه گوشه بشینم تا که خلوتی کنم با دفترم

می‌خوام امشب فقط از حرم بگم نمی‌خوام یه ذره هم طفره برم

 

مقام نوکری

شد آسمان ز رفعت تو زیر خاک‌ها عشق تو شد ورای تمام ملاک‌ها

 

من از مقام نوکری تو کسی شدم! گرچه شدست نام من از بی پلاک‌ها

 

هر زمان که آب می‌نوشم، سلامت می‌کنم

از نگاهت می‌شود فهمید حسی ناب را کرده پنهان در نگاه تو خدا مهتاب را

 

قبله‌ام طاق دو ابروی تو، یعنی سال‌هاست زیر دین خویش برده ابرویت محراب را

 

از رود‌ها بپرس

از شوق مرگ پیش تو، گلگون گریستم از رود‌ها بپرس که من چون گریستم

 

اول شدم شکفته ز ارسال نامه‌ات آخر ز شرمساری مضمون گریستم

 

۳

محرم اومد و بازم دوباره خراب و مبتلای کربلاتم نشد باشم حرم توی محرم به جاش حالا میون روضه‌هاتم

 

سیب بهشتی

بیاورید بساط عزا به نام حسین به گوش گریه رسیده صدای گام حسین

 

دم حسینیه نوکر دوباره دستش را به روی سینه گذارد به احترام حسین

 

رزق اشک

چشمی که رزق اشک جاری را ببیند قطعاً بهشت رستگاری را ببیند

 

عمر شکوفه، از خودش تا میوۀ خوب باید که باران بهاری را ببیند

حسن ختام

نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من که می‌آمد صدای ناله‌های پنج تن از من

 

از آنجایی که وابسته است جان من به جان تو جدا کردند سر از تو، جدا کردند تن از من

میان معرکه هم زخم، هم جان باختن از تو میان خیمه‌ها هم سوختن، هم ساختن از من

السلام علی الراس المرفوع

سری به نیزه شد و آفتاب را گریاند نبی و فاطمه و بوتراب را گریاند

 

صدای مویۀ زلفش که دست باد افتاد چقدر حضرت ختمی مآب را گریاند

 

پای پیاده عشق می‌چسبد

ما قدرت پرواز هم داریم هرچند پابند زمین هستیم پای پیاده عشق می‌چسبد چشم انتظار اربعین هستیم

 

شد صفا شهر نجف، مروه شده کرببلا

خوب و بد پشت سر قافله راه افتاده هر که شد عاشق این سلسله، راه افتاده

 

نا مسلمان و مسلمان به حرم می‌آیند هر زن و مرد ز هر فاصله راه افتاده

آئینه دامن

 

آیا ‌شود یک صبح روشن با تو باشم؟ 

من باشم و تو باشی و من با تو باشم

 

من باشم و تو در دیار آشنایی 

در سرزمین یاس و سوسن با تو باشم؟

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×