دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
لیالی رحمت

بیا که عبد مطیع خدا شدن خوب است

شبی به خاطر او سر به را شدن خوب است

 

تمام حرف، همین است که گنه نکنیم

ز آنچه نفس بخواهد، جدا شدن خوب است

شهید ظهر تشهٌد

کجاست کعبه اگر مسجد الحرام تویی تو

قسم به کرب‌و‌بلا، حج من، تمام تویى تو

 

همه نمازى و نیت، قیامِ توست قیامت

شهید ظهر تشهّد تویى؛ سلام، تویى تو

اولین آرزویم هست همانی باشم...

هر که با خاک درت کام لبش بردارد

از همان کودکیش چشم به کوثر دارد

 

اولین آرزویم هست همانی باشم

که به لب، نام تو تا لحظۀ آخر دارد

غیبت طولانی شما

تقصیر ماست غیبت طولانی شما

بغض گلوگرفتۀ پنهانی شما

 

بر شوره‌زار معصیتم گریه می‌کنید

جانم فدای دیدۀ بارانی شما

شاعر شدم که ...

پر می‌زنم به بال غزل در هوایتان

تا دور دست روشن دیرآشنـایتان

 

می‌خواهم از خدا دو جهان را و هر چه هست

تـا بـا دو دسـت شـوق بـریـزم بـه پــایتان

ای غریب

ای قاری مقیم سیه چال، ای غریب!

وی هم‌‌صدای قاری گودال، ای غریب!

 

قرآن بخوان که صوتِ رسایت حسینی است

ای قاری شکسته پر و بال، ای غریب!

 

زندانِ سرد و تیره که جایِ امام نیست

ای جسم تو چو  جَدّ تو پامال، ای غریب!

طفل یتیم

هوای دخترکی را برادرش دارد

که خیره‌ خیره نگاهی به مادرش دارد

 

شبیه طفل یتیمی که مادرش مرده

نگاه ملتمسی بر برادرش دارد

 

گرفته بازوی او را به سمت در ندود

دری که نام علی روی سردرش دارد

 

اگر...

شباهنگام در آغوش ظلمت

تمام خیمه‌ها از عشق می‌سوخت

 

میان آسمان تیره، مهتاب

به دریای سیاهی چشم می‌دوخت

اگر اشاره کنی کائنات می‌لرزد

همین که دست قلم در دوات می‌لرزد

به یاد مهر تو چشم فرات می‌لرزد

 

نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت

اگر اشاره کنی کائنات می‌لرزد

 

«هزار نکتۀ باریک تر ز مو اینجاست»

بدون عشق تو بی شک صراط می‌لرزد

بنویسید حسین

با همین سوز که دارم بنویسید حسین

هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین

 

ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است

همۀ اهل و تبارم بنویسید حسین

نماد صبر

خالق ز نـور آل علی کوکب آفـرید

با یُمن آل فاطمه روز و شب آفرید

 

روز ازل «اَلَسـتُ بِرَبّک» چـو گفـت حق

«قالوا بَلی» شنید و سپس منصب آفرید

روضۀ سنگین ارباب؛ از زبان حضرت ام المصائب...

آن گونه را به خاک منه، معجرم که هست حیف از سر تو نیست بیفتد؟ سرم که هست گیرم مرا به قتلگهت ره نداد شمر تا سر نهی به زانوی او، مادرم که هست

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×