دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
کوتاه سروده
من از تو به جز حماسه نتوانم گفت

 

تو خون خدایی و صدایت سرخ است

بر ظلمت خاک ، رد پایت سرخ است

 

من از تو به جز حماسه نتوانم گفت

زیرا که تمام فصل هایت سرخ است

خوشا به حال تو ای سرو رسته بر سر نی

شبی دراز شبی خالی از سپیده منم

طلوع تلخ غروبی به خون تپیده منم

 

پی نظاره‌ات ای یوسف سراپا حسن

کسی که دست و دل از خویشتن بریده منم

 

کر است عالم و من عاجز از سخن گفتن

خیال می‌کنم آن گنگ خواب دیده منم

کوتاه سروده
روضه

 

در سینۀ روضه  شور باید باشد

هم لهجۀ روضه  نور باید باشد

 

یک روضۀ حق تبار عاشورایی

محصول شعور و شورباید باشد

کوتاه سروده
خشکی لبش آب حیات است هنوز

داغش به دل خون فرات است هنوز

خشکی لبش آب حیات است هنوز

 

امروز جهان به عشق او پابرجاست

آن عشق که کشتی نجات است هنوز

 

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی
بند سیزدهم: سالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع)

شوق تو بهر وصل صبوری گداز بود

در اوج با لهیبِ دلت هم­تراز بود

 

یک لحظه تا وصال دگر بیشتر نماند

اما به چشمِ شوقِ تو عمری دراز بود

آفتاب فردا

نگیر از شب من آفتاب فردا را نبند روی من آن چشمه‏‌های زیبا را

 

تو گاهوارۀ ماه و ستاره‌‏ها هستی خدا به نام تو کرده است آسمان‏‌ها را

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی
بند دوازدهم: سالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع)

از بادۀ نگه، دل ما را خراب کن

بر تاک مانده­‌ایم تو ما را شراب کن

 

لبریز بادۀ نگه توست خُمِّ دهر

ما را به یک صُراحیِ دیگر خراب کن

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی
بند یازدهم: حضرت سیدالساجدین (ع)

آری، به روز واقعه بیمار بوده‌ای

اما ذخیره بهر دل یار بوده‌­ای

 

با امر حق به فاجعه نزدیک مانده­‌ای

دور از نگاه تیره اغیار بوده­‌ای

کوتاه سروده
آن فیض تمام را ز نو بشناسیم

 

باید که امام را ز نو بشناسیم

آن فیض تمام را ز نو بشناسیم

 

با درک حماسۀ حسینی باید

مفهوم قیام را ز نو بشناسیم

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی
بند دهم: حضرت ابوالفضل (ع)

 

آن چشم­‌ها که شرم در آن ناگزیر بود

تصویری از حماسه درونِ حریر بود

 

در نینوا، درخششِ آن چهر پُر فروغ

چون رویش ستاره، کنارِ کویر بود

 

وان پرتو ملایم و مهتابیِ وقار

در چهره‌­اش چو هاله ماه مُنیر بود

شوق زیارت از زبان سید حمیدرضا برقعی
نوبت پرواز شد

یادم آمد شب بی چتر و کلاهی

که به بارانی مرطوب خیابان

زدم آهسته و گفتم

چه هوایی است خدایی

من و آغوش رهایی…

کوتاه سروده
سلام برعاشورا

 

با لهجۀ جان: سلام برعاشورا

برخیز و بخوان: سلام برعاشورا

 

آیات قیام را بخوان با توفان

ای منتظران! سلام بر عاشورا

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×