دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
پرچم انقلاب عاشورا

 

مسلم که شکست سطوت بت‌ها را

 گردید سفیر، مکتب تقوا را

 

بر کاخ یزید با تن غرقه به خون

 زد پرچم انقلاب عاشورا را

 

فریاد ز کوفیان

 

فریاد ز کوفیان که نیرنگ زدند

 بر دامن آشوب‌گرى، چنگ زدند

 

با مسلم اگر چه روز بیعت کردند

 شب، عهدْ شکسته، بر سرش سنگ زدند

سلام بر مسلم

بر مسلم و جان‌نثاری‌اش باد سلام!

 بر خون وى از مردم آزاد سلام!

 

بین روح بلندش که به زیر شمشیر

 تنها به حسین بن على داد سلام

 

 

هانى بن عروه مرادى

 

ز قطره قطره‌ی آب روان به هر دریا

 ز ذرّه ذرّه غبار دوان به هر صحرا،

 

سلام باد به خون حسین و یارانش!

 مجاهدان و شهیدان روز عاشورا

رباعی

ای اشک تو افزوده صفای عرفات

در کوی تو آمدم به جای عرفات

 

تا از می عرفان تو سرمست شویم

برخیز و بخوان باز دعای عرفات

 

هانى بن عروه مرادى

ز قطره قطره‌ی آب روان به هر دریا                     

ز ذرّه ذرّه غبار دوان به هر صحرا،

 

سلام باد به خون حسین و یارانش!                         

مجاهدان و شهیدان روز عاشورا

 

قصیده مصائبِ نایب منابِ حضرت اباعبدالله الحسین، جناب مسلـم بن عقیـل

چون ز یثرب، زی عراق آمد شهِ مالک‌‌رقاب

گفتی از مشرق در‌آمد، شد به مغرب، آفتاب

 

آفتابِ برجِ دین تا بست، عزمِ کوفه، رخت

خوانْد گردون از نُبی، «حَتّی تَوارَتْ بِالحِجاب»

 

اوّلین قربانی

ای سلام‌‌الله بر جان و تنت!

اشک و خونم، هر دو وقف دامنت

 

سر به زیر تیغ و چشمم سوی تو

نقد جانم رو‌نمای روی تو

 

نایب خاص

 

نایب خاص امام بی‌عدیل

مسلم، آن پور برومند عقیل

 

مسلم، آن بر شاه دین، نایب‌مناب

چون علی بهر رسول مستطاب

نجل عقیل

اشک ما جاری است هم‌چون سلسبیل

در عزای مسلم، آن میر جلیل

 

داستان مسلم آمد تا به یاد

آتش اندر سینه‌ی من اوفتاد

 

عاشقی دیگر

 

باز خواهم شورشی از سر کنم

شرح حال عاشقی دیگر کنم

 

«هانی بن عروه» کز انصار بود

دوّمین سرباز آن دربار بود

 

هاتف غیب

چون ز کعبه شد، عزیز مصطفی

ره‌سپر، سوی دیار کربلا

 

کاروانش را سراسر بر ملا

دم‌به‌دم پیک بلا می‌زد صلا

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×