دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بعد تو، من شعله شدم، سوختم

گرچه در آغوش کشیدم تو را

گریه چنان شد که ندیدم تو را

 

اکبر و اصغر همگی کوثرند

لیک من تشنه گزیدم تو را

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

ای زلف تو هم هندسه، هم شخص مهندس

تاریخ بنا از مژه فرمود مؤسس

 

ما جز الف قامت تو هیچ نگفتیم

شد دال در این مسئله بالای مدرس

 

چشم تو و مشک خالی عباس

به پای روضه نشستیم و اشک ناب شدیم

قنوت گریه گرفتیم و مستجاب شدیم

 

و ما که در پی خورشید نیزه‌ات بودیم

شبانه نور گرفتیم و آفتاب شدیم

 

ذکر لبان ما صف محشر بُود: حسین

شکر خدا که نور ولایت به ما رسید

الطاف خاندان کرامت به ما رسید

 

وقتی برای خون خدا نوحه‌خوان شدیم

بالاترین مقام عبادت به ما رسید

 

مفرد

فسق لب بوسه نچیدن ز ضریح تو بود

در مقامی‌که به پایت زند اکبر، بوسه

 

کلاغ سیاه

به روی سیم‌های برق است و

در نگاهش عجیب غم دارد

خوب پیداست این کلاغ سیاه

چقدر حسرت حرم دارد

 

روح غنچه

به گاهواره‌ات ای هرم التهاب بخواب

تو خانه‌زاد غمی، لحظه‌ای بخواب بخواب

 

تو را چو چشمۀ باران به دشت خواهم برد

بخواب در برم ای روح سبز آب، بخواب

 

سفرۀ زمین

سماع را یله کن دست و آستینت را

بزن به خاک زمان، سفرۀ زمینت را

 

هنوز رنگ شفق صبح و شام خونین است

ز بس به سیلی و ناخن زدی جبینت را

 

لطف حسین

دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم

غرق محبتیم، به دنبال وصلتیم

 

هجران کشیده ایم، گناهی نکرده‌ایم

از دوری نگار پر از درد غربتیم

 

بند دوم از ترجیع بند عاشورایی استاد شکوهی

به جز تو از همۀ کوفه با تو کیست؟ حسین!

دگر امید تو در زندگی به چیست؟ حسین!

 

کدام عاطفه مصباح راه سرخت گشت؟

که در سفینۀ عزمت درنگ نیست، حسین!

 

بند اول از ترجیع بند عاشورایی استاد شکوهی

چکاد آیۀ «و الشمس و الضحی» است حسین

نماد مجمل تفسیر «هل اتی» است حسین

 

اگر چه زادۀ «کیف بشر علی» است، ولی

حدیث فلسفه‌اش از بشر جداست حسین

 

مثل محاسن تو شده گیسویم سپید

 

آرام دل ستاره هفت آسمان من

آتش مزن به هر قدم خود به جان من

 

آهسته‌تر برو که تماشا کنم تو را

دامن مکش ز دست من ‌ای مهربان من

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×